
موسیقی هنری ایران
موسیقی از دیرباز به عنوان یک رکن اساسی در زندگی انسان حضور و بروز داشته و از گذشته و زمان هایی دور و به بلندای تاریخ در حوزه های مختلف جوامع بشری کاربرد داشته است. در جشن و پایکوبی، در غم و جنگ و رزم، موسیقی به اَشکال گوناگون بخشی مهم و جدایی ناپذیر از زندگی و سلوک جوامع بوده است.
درباره منشا اولین صدا و نوای موسیقیایی یا اولین جوامعی که موسیقی را به کار گرفته اند، اتفاق نظر دقیق و قابل اتکایی در بین محققان وجود ندارد اما با توجه به اینکه سازهای بادی وکوبه ای از جمله اولین سازهای ساخته دست بشر بوده شاید بتوان تصور کرد در جوار نی زارها و زمانیکه باد از لابه لا و میان نیها میگذشته نواهایی تولید شده که انسان های اولیه را متوجه صدای خوشایندی کرده و به مروز منجر به این شده که انسان به این فکر بیافتد که با این نی ها می تواند صوتی تولید کتد. این تصور موجب ساخت سازی مشابه نی شده تا بتوانند از آن برای علامت یا هشدار دادن استفاده نمایند. به این ترتیب همانگونه که بسیاری از پدیده های طبیعی الهام بخش بشر برای اختراع و اکتشاف وسایل ضروری زندگی[1] بوده، دور از ذهن نیست که صداهای زیبای موجود در طبیعت نیز به ابداع انواع سازها مانند طبل[2] یا امثال آن کمک کرده باشد.
بسیاری از محققان حوزه موسیقی معتقد هستند که اولین نشانه های توجه مردم به موسیقی و استفاده از آن را می توان در حالاتی از جمله وقتی که مردم از حال عادی خارج و دستخوش احساسات میگردیدند و صدای خود را بلند میکردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه میدادند جستجو کرد و یافت.
کارل شتومیف[3] استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم و تفاهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمدهاست.
در ایران نیز موسیقی سابقه ای کهن به قدمت تاریخ بلند این سرزمین دارد. با توجه به تاریخ حدود 7 هزارساله ایران[4] می توان سابقه کاربرد ابزار تولید صوت و موسیقی در این سرزمین را نیز یکی از قدیمی ترین در نوع خود در جهان محسوب کرد. البته موسیقی به آن شکلی که تولید کننده صداهای خوشایند ذائقه بشری و مبتنی بر فواصل موسیقایی باشد بر اساس اسناد موجود تا حدود 3400 سال پیش سابقه دارد که در واقع کهن ترین سند درباره استفاده از موسیقی به شکل گروهی می باشد.
این سند تاریخی یک مُهر است که توسط دو باستانشناس از دانشگاه شیکاگو به نامهای پیناس دلوگاز[5] و هلن کانتور[6] در جریان کاوش های علمی در تپه باستانی چغامیش در خلال سالهای ۱۳۴۱تا۱۳۴۵ کشف گردید. درگزارش ارائه شده توسط این دو باستان شناس آمدهاست: « این تصاویر با توجه به ارزشی که از نظر هنری و آگاهی ما نسبت به زندگی این دوران دارند از ارزش های والایی برخوردارند و به راستی نخستین یافتههای بشری هستند که ارزش جهانی دارند. یکی از این نمونهها، نخستین سندی است که بشر از موسیقی به شکل سازمان یافته دارد. دراین تصویر گروهی نوازنده نشان داده میشوند که در حقیقت پیشرو و نخستین شکل ارکسترهای امروزی را مجسم میکند. دراین تصویر چنگ بزرگی مشاهده میشود که در پشت سر آن نیمرخ نوازندهای در حال زانو زدن دیده میشود. فرد دیگری با دست های باز در حال طبل زدن به چشم میخورد. نوازنده سوم دو آلت شاخ مانند در دست دارد که نشان میدهد نوازنده در حال نواختن ساز بادی است که احتمالاً بوق میباشد و آن دیگری که در دست دارد ظاهراً نواختنش متفاوت است. نفر چهارم خواننده را در حال آواز خواندن نشان میدهد که دستش را زیر گوشش نهاده، این حالت در آواز خوانی مصر باستان مشاهده میشود. این شیوه آواز خوانی هنوز در خاورمیانه متداول است؛ بنابراین در این تصویر ارکستری را مشاهده میکنیم که سازهای زهی، بادی و کوبهای را دربردارد و خواننده با آنها همکاری میکند. اما این ارکستر گوشهای از صحنه اصلی را نشان میدهد و نوازندگان به جز طبل زن همه به سمت راست چرخیدهاند. در برابر، مردی مشاهده میشود که روی بالشی نشسته و میزی در جلویش قرار دارد که روی آن خوراکیهای گوناگون چیده شده است و خدمتکار در حال پذیرایی از اوست. میتوان چنین پنداشت که این تصویر صحنهای را نشان میدهد که به مراسم مذهبی بستگی دارد.» kantor and Delouoaz) .(1996:
این لوح تاریخی به ما نشان می دهد که موسیقی دستکم در 34 قرن پیش در ایران، مراحل ترقی را طی کرده و به صورت ارکستری به کار می رفته و بخشی از آیین و باورهای مردمان ایران بوده است تا جائیکه نقش مهمی در مراسمات مذهبی، کار و جشن و سوگواری ها داشته است. اجرای موسیقی به شکل ارکسترال خود بیانگر وجود هارمونی و هماهنگی بین سازها و اصوات موسیقی بوده که همین امر نشان می دهد، ده ها و بلکه صدها سال پیش از ساخته شدن این اثر باستانی نیز موسیقی به شکل پیشرفته ای در ایران وجود داشته و سابقه ای طولانی تر از 34 قرن داشته است اما برای این مدعا در حال حاضر سندی دقیق کشف نشده است.
در آثار فاخر ادب پارسی نیز نشانه های مهمی از کاربرد موسیقی وجود دارد. از جمله در شاهنامه به مواردی برمی خوریم که به نظر نمی رسد دور از واقعیت باشند. یکی از شخصیت های شاهنامه آزاده خنیاگر است که در نوازندگی و خوانندگی مهارت داشته و ملازم دربار بهرام گور بوده و در مراسمات شکار برای او چنگ می نواخته است. داستان او علاوه بر شاهنامه فردوسی در هفت پیکر نظامی نیز به چشم می خورد.[7]
از زمان های پیشتر از تاریخ ساسانیان و در دوره ی هخامنشی نیز روایت های زیادی وجود دارد که موسیقیدانان آن زمان به عنوان یکی از نجبا و حتی در کسوت افراد صاحب نفوذ در ارکان حکومت و در کنار پادشاهان و حکام حضور داشته اند.
«سرودهای رزمی در دوران هخامنشیان نقش مهمی داشتند. کسنوفون نوشته که کوروش بزرگ (بنیانگذار سلسله هخامنشی) از کشته شدن سربازان طالشی و طبری سرودی خواند که بعدها در دوره ساسانیان مراسم سوگ سیاوش خوانده میشدهاست. همچنین سرودهای مذهبی نیز در این دوره نقش مهمی داشتند؛ به گفته هرودوت این سرودها، بر خلاف سرودهای مشابه در تمدن آشوری و بابلی، بدون همراهی ساز اجرا میشدند. این سرودها غالباً تنالیتهای در گام بزرگ داشتند. آوازهای دستهجمعی نیز در این دوره رایج بودند که عموماً توسط دختران اجرا میشدند. بر اساس آنچه مورخان مختلف نقل کردهاند و آنچه در نقش برجستههای ایلام یافت شده، تا دوران هخامنشیان سازهایی شبیه چنگ، دف، دهل و شیپور در موسیقی به کار گرفته میشدهاست.» (منظمی، درویش رضا.1380صص76-78).
اما شکوفاترین دوران برای هنر و موسیقی دوره ی سلطنت ساسانیان به ویژه در دوره خسروپرویز و بهرام گور بوده است. در این دوران رامشگران و خنیاگران (موسیقیدانان) در بارگاه شاهان ساسانی مقام بالایی داشتند و گاهی رابط بین مردم و دربار میشدند.
« در دوره ی ساسانیان که ۴۲۸ سال طول کشید، قریب به ۴۰ پادشاه سلطنت کردند که از این میان، نقش چهار پادشاه مهمتر بود و در زمان آنان تغییرات عمده در اوضاع کشور و نیز در وضع موسیقی و موسیقیدانان پدید آمد. این چهار پادشاه عبارت بودند از اردشیر بابکان، بهرام گور، انوشیروان، و خسرو پرویز. در دوره ی اردشیر بابکان، درباریان به هفت صنف تقسیم میشدند و رامشگران صنف پنجم بودند. این روال در زمان پادشاهان بعدی هم تداوم دشت اما بهرام گور مقام و منزلت رامشگران و خنیاگران را ارتقا داد و در مرتبه و طبقه ی اول قرار داد. روایت شده که بهرام به رفاه مردمان اهمیت بسیاری میداد و اعتقاد داشت مردم باید مانند خود او زندگی کنند؛ از همین رو سفارش داده بود که دوازده هزار کولی یا لوری (به معنای نوازنده) از هندوستان به ایران وارد کنند تا برای مردم موسیقی بنوازند. تعداد این لوریان (یا لولیان) در برخی منابع دیگر متفاوت ذکر شده (مثلاً در شاهنامه فردوسی دههزار ذکر شده) اما در اصل مطلب بین آنها توافق هست. به هر تقدیر، جایگاه اعلای موسیقیدانان در دربار توسط جانشینان بهرام گور نیز حفظ شد تا آن که در زمان انوشیروان باری دیگر به شکلی که در زمان اردشیر متداول بود بازگشت. نام این نوازندگان هم به صورت کولی، کاولی یا کابلی و هم به صورت لوری (اشاره به این که بعداً در لرستان سکنا گزیدند) یا لولی آمدهاست و ریشه ی تاریخیشان به دوران هخامنشیان باز میگردد که در آن بسیاری از موسیقیدانان این تمدن در منطقه ی هندوستان ساکن بودند ».(صفوت، داریوش101:1350).

چو لوری[8] بیامد به درگاه شاه
بفرمود تا برگشادند راه
به هریک یکی گاو داد و خری
ز لوری همی ساخت برزیگری
دوره ی خسرو پرویز را عدهای دوره ی طلایی موسیقی ایران باستان میدانند، اگر چه داریوش صفوت معتقد است که در این دوره جایگاه موسیقیدانان به اندازه ی دوران بهرام گور رفیع نبود. در دوره ی خسرو پرویز موسیقیدانان شاخصی از جمله باربد و نکیسا شکوفا گشتند.
داریوش صفوت با بررسی منابع مختلف، فهرستی از موسیقیدانان شاخص دوره ساسانیان را به شرح زیر ذکر کردهاست و تأکید کرده که اغلب آنها مربوط به دوره خسرو پرویز بودهاند.
آزادوار چنگی، آفرین، باربد( نام او به صورت «پهلبد»، «فهلبد» و «باربد جهرمی نیز آمدهاست. وی نوازنده عود بود و مقام اجتماعی بسیار والایی داشت و مورد علاقه ویژه خسرو پرویز بود). از دیگر موسیقی دانان می توان به بامشاد، خار کش، خسروان، رامتین: نام وی به صورت رامنین، رامی و رام نیز آمدهاست. گفته شده که وی نوعی از ساز چنگ اختراع کرده بود که آن را نیز رام یا رامی مینامیدند. سرکش و نکیسا که نوازنده چنگ بود و معلوم نیست که وی ایرانی بوده یا یونانی از دیگر موسیقی دانان و نوازندگان آن دوران بوده اند.
بنابراین می توان دریافت که موسیقی فقط به دربار شاهان و حکام محدود نمی شده و منحصر به خوشی و رفاه آنان نبوده است. بلکه در همه سطوح جامعه موسیقی کاربردی خود را داشته است. در بزم و در رزم و شادی و غم به ویژه در دوران پیش از اسلام موسیقی از نقش و اهمیت ویژه ای در زندگی مردم و جامعه برخوردار بوده است.
البته به جهت تامین امنیت و رفاه و آسایش و تامین زندگی هنرمندان بیشتر در دربار پادشاهان زندگی کرده و حضور داشته اند. در بسیاری از حجاری های زمان هخامنشیان و دوران اولیه ساسانیان رامشگران در سمت راست پادشاهان دیده می شوند که نشان دهنده مقام بالای رامشگران در دربار می باشد.
دکتر کامران حدادی
منابع :
- حدادی، کامران. 1395 فصلنامه فرهنگ و جامعه. شماره 2.
- صفوت، داریوش.1350پژوهشی کوتاه درباره استادان موسیقی ایران و الحان موسیقی ایرانی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
- منظمی، درویش رضا. ۱۳۸۰گذری بر موسیقی دوران باستان.
Chogha Mish. Volume 1, The First Five Seasons Of Excavations, 1961-1971, Oriental Institute Publications - Pinhas Delougaz, Helene J. Kantor
[1] مسلماً انسان های اولیه ای که در پی ضروریات زندگی خود بوده اند در ابتدا موسیقی را به عنوان یک ضرورت و شاید برای اعلام خطرات به دیگران استفاده می کرده اند.
[2] صدایی که از نوک زدن دارکوب بر تنه درختان ایجاد می شده می توانسته الهام بخش ساخت اولین طبل ها باشد.
[3] carl stumpf
[4] از هزاره ی دهم تا هفتم پیش از میلاد، نخستین جوامع کشاورزی، در منطقه ی زاگرس در غرب ایران، از جمله چغاگلان، چغابنوت و چغامیش به شکوفایی رسیدند.
[5] pinhas delougaz
[6] Helene Kantor
[7] آزاده در شاهنامه و هفت پیکر سرنوشت متفاوتی دارد. در شاهنامه می خوانیم که یک روز آزاده به جای ستایش دلاوری بهرام، نسبت به آهویی که بهرام شکار کرده، دلسوزی و اظهار همدردی می کند. بهرام رنجیده خاطر شده، آزاده را بر زمین پرت کرد و به شترش اجازه داد تا آزاده را لگدمال کند. نظامی این صحنه را در هفتپیکرش جای داده، ولی به جای آزاده، به دختر نام «فتنه» داد و پایان خوشی به داستانش بخشیده است.
[8] در فرهنگ های دهخدا و معین و عمید وسایر منابع به معنای کولی، خواننده و همچنین منسوب به طایفه لور. در هند ایشان را کاولی گویند و در ایران الف را حذف کنند و کولی گویند و شعرا در اشعار لوری و لولی گفته اند.
تغییر حجم صدای قطعه موسیقی در حال اجرا، می تواند به کلی مفهوم و حس آن را تغییر دهد. اگر آن را با صدای بلند و با قدرت پخش کنید، ممکن است موسیقی تهاجمی و باشکوه به نظر برسد. اما اگر همان قطعه را با صدای آرام بشنوید، یا بنوازید، حس کاملا متفاوتی خواهد داشت.
این بخش از موسیقی که مربوط به میزان حجم صداست، دینامیک Dynamic نامیده می شود.
به همین دلیل، پویایی و دینامیک یکی از مهم ترین بخش های اجرای موسیقی است. در واقع شما می توانید احساسات متفاوتی را با آنها ابراز کنید.
همانطور که هنگام صحبت کردن، تاکید بر روی کلمات می تواند معنی جمله و نوع جمله را تغییر دهد، در موسیقی نیز تاکید بر روی نت ها و جملات مختلف، درجه اهمیت را تغییر می دهد و می تواند باعث تغییر حالت و مفهوم موسیقی شود.
در این نوشته، ما قصد داریم انواع مختلف دینامیک های موسیقی و نحوه استفاده از آنها را با توضیحات بیان کنیم. اما ابتدا، بیایید تعریف کنیم که پویایی یا دینامیک در موسیقی چیست.
تعریف دینامیک در موسیقی
در موسیقی از کلمه دینامیک برای توصیف حجم موسیقی یا حجم صدا استفاده می کنیم.
اما، به جای استفاده از کلماتی مانند بلند و نرم، از اصطلاحات و نمادهای مختلف ایتالیایی برای توصیف حالت و حجم صدا استفاده می شود.
اصطلاحات موسیقی برای دینامیک را به دو دسته مختلف تقسیم می کنیم:
(دینامیک ایستا) Static dynamics
(دینامیک متغیر) Changing dynamics
اکنون به تفاوت بین این دو نوع دینامیک خواهیم پرداخت.
دینامیک ایستا
دینامیک ایستا به ما می گوید موسیقی را با حجم صدایی خاصی پخش و اجرا کنیم که تغییر نمی کند.
به عبارت دیگر، بلندتر یا آرامتر نشود، و صدای نت پس از اجرا تغییر نکند.
ما از سه اصطلاح ایتالیایی برای توصیف دینامیک استاتیک یا ایستا استفاده می کنیم:
piano
forte
Mezzo
با پیانو (منظور ساز پیانو نیست) شروع می کنیم.

Piano پیانو
نخستین اصطلاح ، پیانو است که "pi-ah-no" تلفظ می شود.
پیانو کلمه ای است که در موسیقی، برای توصیف حالت آرام یا ملایم استفاده می شود.
برای نشان دادنش حرف p نوشته می شود که به نوازنده می گوید این قسمت از قطعه را با صدای ملایم و آرام اجرا کند.

فورته
اصطلاح بعدی فورته است که "for-tay" تلفظ می شود.
فورته برای صدای بلند تعریف شده و از کلمه ایتالیایی "قوی" آمده است.
برای نشان دادن فورته در یک قطعه موسیقی، حرف f نوشته می شود.
این بدان معنی است که شما باید این بخش را با صدای بلند بنوازید.
متزو
کلمه ایتالیایی دیگر، mezzo است که "met-so" تلفظ می شود.
تعریف متزو "متوسط" یا "نیم" است.
در مقابل دو داینامیک قرار می گیرد: پیانو و فورته، بنابراین متزو پیانو (به معنای نسبتا آرام) و متزو فورته (به معنای با صدای نیمه قوی) نوشته و اجرا می شوند.
شکل نوشتاری این دو اصطلاح: mp و mf


پیانیسیمو و فورتیسیمو
همچنین میتوانیم پسوند «issimo» را که به معنای «خیلی» است، به انتهای پیانو و فورته اضافه کنیم.
فقط حرف آخر "o" را از پیانو و "e" را از فورته برداریم.
و pianissimo به معنای "بسیار آرام" و fortissimo به معنای "بسیار بلند" خواهند بود.


به دو حرف ps و fortissimo به دو حرف fs به صورت مخفف نوشته می شوند.
Pianississimo و Fortississimo
این دو اصطلاح نیز کاربرد دارند، و برای نشان دادن حالت های "بسیار بسیار بلند" و "بسیار بسیار آرام" مورد استفاده قرار می گیرند.
کافی است یک «iss» اضافه کنیم تا دو کلمه pianississimo و fortississimo را بسازیم.


حتی بیشتر از Ps و Fs
به غیر مواردی که گفته شدند، ممکن است دو شکل دیگر نیز استفاده شود، که برای نشان دادن حالت شدیدتر از ps و fs است.
دینامیک fortissississimo (ffff)
Pianissississimo (pppp)
دینامیک های متغیر
نوع دیگری از علامت گذاری های دینامیکی مربوط به دینامیک متغیر است که موسیقی در یک حالت نمی ماند، بلکه به تدریج (یا به طور ناگهانی) افزایش یا کاهش صدا داریم.

کرشندو
ما از اصطلاح crescendo (تلفظ "kruh-shen-doh." ) استفاده می کنیم که به معنای "به تدریج بلندتر شدن" صدا است و از یک کلمه ایتالیایی به معنی "افزایش" می آید.
معمولاً در یک قطعه موسیقی به اختصار «cresc» نوشته میشود.
شکل کرشندو دو خط است که با هم شروع و به تدریج مطابق شکل زیر از هم دورتر می شوند.


Decrescendo و Diminuendo
نقطه مقابل crescendo، decrescendo است که به معنای "به تدریج آرام شدن" است.
از کلمه ایتالیایی به معنای کاهش می آید.
این دو خط جدا از هم شروع می شوند و به تدریج به هم نزدیک می شوند تا زمانی که به هم می رسند.


کلمه دیگری که تقریبا به معنای decrescendo است، "diminuendo" است که به معنای "به تدریج ساکت تر می شود." این اصطلاح بیشتر برای کاهش حجم سونوریته ساز است.
Diminuendo به اختصار dim نوشته می شود.
نمودار دینامیک موسیقی
در زیر فهرستی از تمام نشانههای دینامیکی مختلف که احتمالاً در یک قطعه موسیقی با آنها مواجه میشوید همراه با نماد و تعریف آمده است.
جمع بندی دینامیک
امیدوارم این توضیحات به شما کمک کند تا کمی بیشتر از پویایی و دینامیک و شکل نوشتاری حالت اجرای صداها در موسیقی بدانید.
دینامیک در موسیقی، بخش بسیار مهم از اجرا است و می تواند به طور کامل حالت موسیقی را از نظر مفهومی تغییر دهد.
رضا کلانتری
چهارم فروردین هزار و چهارصد و یک
یازده نکته برای تمرین نوازندگی
نوازندگی نیز مانند دیگر فنون، نیاز به تمرین منظم و مشخص دارد. بخشی از تمرین، مربوط به فراهم کردن شرایط مناسب تمرین است که معمولا به آن توجه کافی نمی شود. در این نوشته، به این نکات می پردازیم.
تمرین هر روز
حتی بهترین نوازندگان نیز تلاش می کنند تا ساز خود را روزانه تمرین کنند. تمرین را جزئی از برنامه روزانه خود قرار دهید. تعیین کنید بهترین زمان برای تمرین چه زمانی است. اگر دوست دارید صبح ها تمرین کنید، حداقل یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید. برای عصر، تمرین خود را بعد از استراحت ظهر وبه دور از خستگی انجام دهید. اگر یک روز تمرین را رها کردید، نگران نباشید، اما سعی کنید جلسه تمرینی از دست رفته را با افزایش زمان تمرین حداقل به مدت 20 دقیقه برای جلسه بعدی خود جبران کنید.
هرگز تمرینات و گرم کردن انگشتان خود را فراموش نکنید
اگر می خواهید نوازنده خوبی باشید، تمرینات انگشتان و سایر اشکال گرم کردن بسیار مهم هستند. نه تنها دست ها و انگشتان شما را انعطاف پذیرتر می کند، بلکه خطر آسیب دیدگی را نیز کاهش می دهد. هر نوازنده ساز باید قبل از نواختن یا اجرا ابتدا تمرین گرم کردن را انجام دهد. شما یک ماراتن را بدون انجام حرکات کششی انجام نمی دهید، همین اصل در مورد نواختن ساز نیز صدق می کند.
روزانه حداقل 20 دقیقه تمرین کنید
چرا 20 دقیقه؟ این یک زمان قابل کنترل برای مبتدیان است، نه خیلی کوتاه است که هیچ کاری انجام ندهید و نه خیلی طولانی است که در نهایت احساس بی حوصلگی کنید. وقتی می گویم 20 دقیقه به خود درس مربوط می شود. 5 دقیقه را برای گرم کردن و 5 دقیقه را برای سرد کردن و پایان تمرین، درست مانند یک ورزش معمولی اختصاص دهید. یعنی باید حداقل 30 دقیقه در روز را برای جلسات تمرینی اختصاص دهید.همانطور که علاقه شما افزایش می یابد، متوجه خواهید شد که زمان تمرین روزانه شما نیز افزایش می یابد.
به صدای بدنت گوش کن
گاهی اوقات نوازندگان اهمیت تناسب را نه تنها از نظر ذهنی بلکه از نظر بدنی نیز فراموش می کنند. اگر برای خواندن نت موسیقی جلوی خود به سختی می افتید، چشمان خود را چک کنید. اگر برای شنیدن درست صدای سازتان دچار مشکل هستید، یک معاینه گوش را در نظر بگیرید. اگر هر بار که برای تمرین می نشینید کمرتان درد می گیرد، تعیین کنید که آیا این ربطی به وضعیت بدنی شما در زمان تمرین دارد یا خیر. به بدن خود گوش دهید، توجه کنید؛ اگر احساس کردید چیزی درست نیست، در اسرع وقت برای بررسی بیشتر برنامه ریزی کنید.
محل تمرین باید راحت باشد
آیا صندلی شما راحت است؟ آیا هوای اتاق تهویه مناسبی دارد؟ آیا نور مناسب وجود دارد؟ مطمئن شوید که محل تمرین شما راحت و عاری از حواس پرتی است تا بتوانید تمرکز کنید. همچنین، برنامه تمرینی خود را با توجه به فصل ها تنظیم کنید. به عنوان مثال، در طول تابستان که هوا گرمتر است، می توانید در هوای خنک صبح تمرین خود را برنامه ریزی کنید. در طول زمستان و در صورت امکان، زمان تمرین خود را در ظهر و بعدازظهرها که هوا گرمتر است تنظیم کنید.
به یاد داشته باشید، این یک مسابقه نیست
به خاطر داشته باشید که افراد با شتاب متفاوتی موسیقی و نوازندگی را یاد می گیرند، برخی از آنها سریع و برخی برای پیشرفت زمان بیشتری نیاز دارند. اگر احساس می کنید کندتر از همکلاسی هایتان پیشرفت می کنید، نگران نباشید. داستان لاک پشت و خرگوش را به خاطر دارید؟ وقتی به خود شک دارید این را در نظر داشته باشید. بهترین نوازندگان با اراده و صبر به سطح موفقیت خود رسیدند. این نیست که شما چقدر سریع نواختن یک قطعه موسیقی را یاد گرفتید. مهم اینست که شما با قلب خود بنوازید و لذت ببرید.
با معلم خود راحت باشید
اگر در کلاس انفرادی یا گروهی شرکت می کنید، مطمئن شوید که با معلم خود ارتباط خوبی برقرار می کنید. اگر مشکلی وجود دارد که با آن دست و پنجه نرم می کنید یا چیزی وجود دارد که کاملاً درک نمی کنید، با معلم خود مشورت کنید. معلم شما همراه شماست، او آنجاست تا به شما کمک کند. اگر در مورد یک درس یا قطعه موسیقی خاص مشکل دارید، راحت باشید و از نزدیک شدن به معلم موسیقی خود خجالت نکشید.
مراقب ساز خود باشید
ساز شما به عنوان دوست و شریک زندگی شما در نوازندگی است. فقط نوازنده خوب بودن کافی نیست، باید ساز با کیفیت هم داشته باشید. مراقب ساز خود باشید؛ اگر احساس می کنید سازتان مشکلی دارد، منتظر نمانید و فوراً آن را بررسی کنید.
به خودتان پاداش دهید
اگر به تازگی قطعهای را یاد گرفتید که قبلاً با آن مشکل داشتید، به خود پاداش دهید. نیازی نیست خود را به زحمت بیندازید، انجام کاری که از آن لذت می برید به خودی خود یک پاداش است. پاداش دادن به خودتان به شما روحیه می دهد و شما را برای یادگیری بیشتر تشویق می کند.
از نوازندگی لذت ببرید
همه ما می خواهیم در انجام کارها بهترین باشیم، اما دوست داشتن کاری که انجام می دهید مهم تر است. هرگز فراموش نکنید که با وجود سختی های تمرین نوازندگی، نواختن یک ساز لذتبخش است. با پیشرفت، عشق و لذت شما از موسیقی نیز افزایش می یابد. شما در حال شروع یک سفر شگفت انگیز هستید، از آن لذت ببرید!
تجهیزات مورد نیازتان را فراهم و آماده کنید
قبل از هر جلسه تمرین، مطمئن شوید که تمام موادی که نیاز دارید آماده شده و در دسترس هستند. البته به غیر از ساز، در اینجا چیزهای دیگری وجود دارد که می توانید در طول جلسات تمرین خود از آنها استفاده کنید. مانند مترونوم، تیونر و...
رضا کلانتری
دوم فروردین هزار و چهارصد و یک
نکاتی برای بهبود کیفیت تمرین های روزانه موسیقی و نوازندگی
نکات صرفه جویی در زمان
خواندن موسیقی (سلفژ) را یاد بگیرید.
یکی از راه های مرور تمرین ها، خواندن قطعات است که به صورت ذهنی انجام می دهید. در زمان هایی که دسترسی به ساز ندارید، می توانید با سلفژ آهنگ، به مهارت فوق العاده ای برسید.
درسی که تمرین می کنید را زیاد بشنوید.
این ممکن است خیلی آسان یا بدیهی به نظر برسد، اما گوش دادن درسی که روی آن کار می کنید، باعث آشنایی هر چه بیشتر شما با قطعه شده و در زمان تمرین، امکان اشتباه کاهش می یابد چون اجرای درست قطعه را می دانید.
نواختن ساز را مجسم و تصویر سازی کنید.
این تمرین می تواند با شنیدن قطعه ای که روی آن کار می کنید همراه باشد. ممکن است شنیده باشید که ورزشکاران قبل از مسابقه، آن را در ذهن خود مرور می کنند و همین امر در مورد موسیقی نیز صدق می کند. تمرین نوازندگی به همان اندازه که یک فعالیت فیزیکی است، یک فعالیت ذهنی هم هست.
قطعه تمرینی را تقسیم بندی کنید.
یادگیری یک آهنگ کامل از اول تا آخر می تواند ساعت ها تمرین نیاز داشته باشد، حتی برای آهنگ های کوتاه. آهنگ ها را به قسمت های کوتاه تقسیم کنید و به طور مستقل روی آنها کار کنید. به این ترتیب، میتوانید با اجرای هر بخش، موفقیت و تسلط را در خود حس کنید. و به بهترین شکل ممکن تمام آهنگ را فرا بگیرید.
زمان های تمرین کوتاه تری را تنظیم کنید.
برخی از افراد معمولاً این اشتباه را مرتکب می شوند که احساس می کنند برای تمرین ساز، باید زمان زیادی صرف کنند. این تفکر نه تنها نادرست است، بلکه می تواند منجر به خستگی نیز شود و از انجام تمرینات آینده دلسرد شوید. تمرین را در فواصل 20 تا 30 دقیقه ای انجام دهید و سپس استراحت کوتاهی داشته باشید. اگر خسته نبودید، ادامه دهید.
هدفگذاری مشخص داشته باشید.
داشتن یک هدف تعیین شده برای هر جلسه تمرین به شما کمک می کند تا تمرکز داشته باشید و زمان تمرین شما را کاهش می دهد. می توانید در یک جلسه تمرین، بر روی حفظ کردن جملات تمرکز کنید، تمرین بعدی می تواند به کنترل سرعت اجرا اختصاص داشته باشد، تمرین بعدی، اجرا با سرعت بالاتر، تمرین های بعدی را می توانید به موارد دیگر اختصاص دهید، مانند کنترل صدا دهی ساز، ریتم خوانی و...، انرژی خود را در یک جهت قرار دهید و از اینکه با چه سرعتی می توانید به اهداف خود برسید شگفت زده خواهید شد.
اهداف واقع بینانه تعیین کنید.
اگرچه اهداف شما ممکن است خاص باشد، همانطور که در بالا ذکر شد، ولی می توانید کمی بلند مدت بیندیشید. شاید آهنگ خاصی به شما انگیزه داده که شروع به نوازندگی کنید و موسیقی یاد بگیرید، بنابراین برای رسیدن به زمانی که بتوانید آن را بنوازید، هیجانزده هستید. اما خیلی جلوتر از خودتان نباشید، همه از جایی شروع می کنند. تعیین هدفی که شاید کمی بیش از حد "جاه طلبانه" باشد ممکن است منجر به احساس شکست و دلسردی شود. در آغاز، اهداف خود را کمی ساده تعیین کنید!
آنچه را که دوست دارید تمرین کنید.
هنگامی که مهارت های اولیه را به دست آوردید، می توانید به هر سمتی که دوست دارید حرکت کنید. برای یادگیری آهنگها یا مهارتهای خاص تحت فشار نباشید زیرا این همان کاری است که افراد دیگر انجام میدهند. صدای ذهن خود را دنبال کنید و آهنگی را که به آن علاقه دارید بنوازید.
تمرین ها، درس ها و آهنگ های قبلی را مرور کنید.
ممکن است فکر کنید که یک آهنگ را به خوبی می نوازید، بنابراین دیگر نیازی به تمرین ندارید. بزرگترین اشتباه کسانی که شروع به نوازندگی می کنند، این است که درس های قبلی را مرور نمی کنند، و باعث فراموشی آموخته های خود می شوند. مرور مجدد چیزهایی که قبلاً آموختهاید به ذهن شما کمک می کند تا درس ها را حفظ کنید. اجرای تکنیک ها را در سطحی مطلوب حفظ می کند و از نظر ذهنی نیز باعث فعال شدن و تقویت حافظه دراز مدت شما می شود.
استراحت کنید.
بعضی روزها بسیار شلوغ هستند و شما آنقدر خسته شده اید که نمی توانید هر درسی را تمرین کنید، این اشکالی ندارد. خودتان را به خاطر یک یا دو روز تمرین نکردن سرزنش نکنید. موسیقی باید باعث نشاظ و لذت بردن شما شود، بنابراین در این مورد استرس نداشته باشید.
با امید این که این موارد به شما کمک کند تا یک برنامه تمرینی منظم تنظیم کنید و بتوانید در زندگی پرمشغله خود، به خوبی ساز خود را تمرین کنید و بنوازید. برخی از این نکات را میتوان در هر جایی که هستید انجام دهید. این نکات به شما کمک میکنند دورههای تمرین را کوتاهتر و منسجم تر کنید. با اجرای آنها، میتوانید مهارتهای موسیقی خود را بهبود ببخشید.
رضا کلانتری
یکم فروردین هزار و چهارصد و یک
صد سال موسیقی ایران، 1301 تا 1401
نوشته رضا کلانتری
نوروز 1401
آغاز قرن تازه ای برای موسیقی
آنچه در این نوشته می خوانید، مروری گذرا و خلاصه بر اتفاقات مهم موسیقی بین سال های 1301 تا 1401 است.
با نگاهی به گذشته، و مرور موسیقی در صد سال سپری شده، به نام هایی می رسیم که هر کدام بخشی از زندگی موسیقی ایران در قرن گذشته بودند.
از درویش خان و علی نقی وزیری تا خالقی و صبا و نی داوود و شهنازی و عبادی، شهناز و شریف و یاحقی، کسایی و تجویدی، پایور و مجد، مسعودیه ، باغچه بان، بهاری و بدیعی، بنان و بدیعی و قمر و ایران خانم و مشکات و سنجری وحنانه و ناصری و فریوسفی و مشکاتیان و شجریان، تاکستانی و میرزاده، و نام های بسیار در موسیقی ایران، همگی از درگذشتگان هستند.
آثار این نام ها، تاریخ موسیقی ایران در صد سال گذشته را شکل می دهد و هر اثر، بخشی از میراث ماندگار موسیقی ایران خواهند بود.
از سال 1301 تا 1401، اتفاقات بسیاری در موسیقی رخ داده که در اکثر موارد، برای نخستین بار در تاریخ موسیقی ایران بودند.
راه اندازی مدرسه عالی موسیقی، دانشگاه موسیقی، ارکستر سمفونیک، ارکسترهای رادیو و تلویزیون، ارکستر مضرابی، ارکستر ملی، ساخت سالن های کنسرت، برگزاری فستیوال های موسیقی، راه اندازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، اجرای اپرا و باله، دعوت از موسیقی دانان بین المللی برای اجرا و سخنرانی، راه اندازی کارگاه سازسازی سازمان میراث فرهنگی، راه اندازی استودیوهای ضبط موسیقی، راه اندازی وب سایت های موسیقی، راه اندازی سامانه های فروش اینترنتی بلیت کنسرت و...
همگی موارد گفته شده، گوشه ای از اتفاقات مهمی بودند که تاریخ صد ساله موسیقی ایران، به خود دید.
در بسیاری از موارد، خصوصا در سال های نه چندان دور، کارهای انجام شده، به دلیل اعمال سیاست های نادرست، به بیراهه رفت، و یا از ادامه کار جلوگیری شد. در دهه های نخست، و طبق برنامه ای مدون، هنرستان موسیقی، نسبت به زمان خودش، آموزش را به شکلی خوب در پیش گرفت و پس از چند سال، تعداد زیادی نوازنده، آهنگساز و موسیقی دان را به جامعه موسیقی معرفی کرد.
در این راه، نقش علینقی وزیری، بسیار تعیین کننده بود. وزیری با ادامه راه هنرستان موسیقی که به نام مدرسه عالی موسیقی تغییر نام داده بود، در واقع بنیانگذار آموزش نوین موسیقی در ایران بود. در زمینه تئوری موسیقی و شیوه آموزش، تغییرات بسیاری به وجود آورد. شاگردانش، صبا و خالقی، خود آغازگر یک سیستم آموزشی بودند که هنوز هم پابرجاست.
در موسیقی ردیفی و موسیقی کلاسیک ایرانی، درویش خان، بازمانده از دوره قاجار، به عنوان بزرگترین استاد موسیقی ایرانی، خودنمایی می کند و شاگردانش (نی داوود)، بزرگترین نوازندگان و موسیقی دانان موسیقی کلاسیک ایران شدند.
همزمان با درویش خان، بازماندگان خاندان بزرگ فراهانی، علی اکبر شهنازی، عبدالحسین شهنازی و احمد عبادی، در دهه های بعد، بزرگترین و معتبرترین مراجع موسیقی ردیفی بودند.
تشکیل گروه های موسیقی ایرانی، در شکل های مختلف، مانند گروه های ارکستر بزرگ، گروه های موسیقی سنتی، مجلسی و... و حمایت بسیار خوب سازمان های مرتبط، در مجموع فضای بسیار مناسبی را برای رشد و ارائه موسیقی فراهم آورده بود.
تعداد زیادی از همین موسیقی دانان، شروع به نوشتن کتاب های موسیقی کردند و با توجه به ارتباط با دیگر کشورها و آشنایی با دیگر فرهنگ ها، لزوم تحقیق و بررسی در تئوری موسیقی حس شد.
متدهای آموزشی برای سازهای مختلف نوشته شدند و با بهره گیری از متدهای آموزشی موسیقی به نوازندگان به صورت هماهنگ و یکدست، نوازندگانی نسبتا خوب تربیت شدند.
ارکسترهای مختلف، با آهنگسازی آهنگسازان آموزش داده شده هنرستان، میزبان این نوازندگان بودند. روح الله خالقی، ارکستر گلها را راه اندازی کرد و شروع به اجرا و ضبط آثار ماندگاری کرد.
ارکستر سمفونیک تهران، با دعوت از نوازندگان مهمان، و رهبران بزرگ آن روزها، سعی در شکل گیری و تجربه و آموزش بود و در نهایت نیز بهترین ارکستر سمفونیک در میان کشورهای منطقه و آسیا شد.
دانشگاه موسیقی راه اندازی شد و تعداد زیادی نوازنده و کارشناس موسیقی به جامعه موسیقی ایران معرفی شدند.
در این میان، تعدادی از نوازندگان همزمان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت داشتند و در پی بازسازی آثار باقیمانده از دوره قاجار موسیقی ایران بودند.
سازمان میراث فرهنگی، با تاسیس کارگاه تخصصی سازسازی، و حمایت بسیار خوب، زمینه ساخت سازهای مورد نیاز ارکسترهای محتلف را فراهم کرد.
تشکیل ارکستر مضرابی، و ارکستر ملی، نیازمند نوازنده و ساز خوب بود که فراهم شد.
برای نمایش و ارزیابی سازهای ساخته شده در این کارگاه، دعوت از چندین نوازنده بین المللی مانند منوهین جلب توجه می کرد.
فرامرز پایور ارکستر اساتید را راه اندازی کرد و به صورت بسیار منظم، به اجرای کنسرت پرداخت.
ارکستر تلویزیون و رادیو نیز به صورت بسیار فعال مشغول ضبط آثار بود.
محمدرضا لطفی گروه شیدا، و حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان گروه عارف را راه اندازی کردند.
محمدرضا شجریان و پریسا واعظی بیشترین سهم از اجراها را به عنوان خواننده این دو گروه داشتند.
کنسرت های موسیقی جشن هنر در شیراز برگزار شد و در کنار اجراهای تربیت شدگان هنرستان و دانشگاه و مرکز حفظ و اشاعه، آهنگسازان و نوازندگان بسیار معروفی دعوت شده و به اجرای برنامه پرداختند که میتوان به اندی وارهول، اشتوکهاوزن، پیتر بروک و موریس بژار اشاره کرد.
سال 1356 حسین علیزاده آغاز به نوشتن نی نوا کرد و در سال 1362 آن را منتشر کرد که آغازگر رویه ای نو در موسیقی ارکسترال ایرانی بود.
دانشکده موسیقی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مشغول آموزش به دانشجویانی بود که نقش بسیار پررنگی در شکل گیری آینده موسیقی ایران داشتند. کانون چاوش، گروه های عارف و شیدا تشکیل شدند.
اجراهای اساتید موسیقی در جشن هنر شیراز برگزار می شد و مورد استقبال قرار می گرفت. بسیاری از اجراهای این جشن، تنها فیلم های موجود با کیفیت مناسب، از بعضی از اساتید است.
توجه به موسیقی در این دوران فقط مختص به موسیقی سنتی ایرانی نبود. همزمان ارکستر سمفونیک و باله و اپرا حمایت می شد و با اجراهای مختلف به دنبال تجربه و رسیدن به بلوغ بود.
موسیقی پاپ نیز در جامعه به صورت بسیار گسترده، مورد توجه بود. رادیو و پس از آن تلویزیون، دو مدیای پرقدرت آن دوران، توانستند به شکلی مناسب، هیجان و سرعت چشمگیر عموم در طلب شنیدن موسیقی جدید را پوشش دهند.
آهنگسازان بسیاری در موسیقی پاپ آغاز به کار کردند که تقریبا همگی از نوازندگان و دانش آموختگان هنرستان و دانشگاه موسیقی بودند.
استودیوهای صدابرداری یک به یک اضافه می شدند و شرکت های تولید و تکثیر، با ورود به بازار و با استفاده از استقبال بسیار عموم، صفحه و نوار کاست های موسیقی را در حجم مناسبی تولید می کردند.
کنسرت ها به صورت منظم برگزار می شدند و شنونده های خاص خودشان را نیز داشتند.
با نزدیک شدن به نیمه های دهه پنجاه و گذر از آن، کم کم جهت گیری تحصیل کردگان و دانش آموختگان تغییر کرد.
گروه های زیرزمینی موسیقی که از همان نوازندگان تالارهای کنسرت تشکیل می شد، به تولید آثار اعتراضی پرداختند و مسیری جدید در موسیقی ایران شکل دادند.
پس از سال 1357، آواز خواندن زنان به کنار رفته و جا برای خوانندگان مرد، و فقط خوانندگان موسیقی سنتی یا کلاسیک ایرانی بازتر شد.
کنسرت ها، دانشگاه موسیقی و هنرستان نیز تعطیل شدند.
نمایش ساز در تلویزیون ممنوع شد، و در مقاطعی، نوازندگان برای رفت و آمد با ساز، دچار مشکل می شدند.
بسیاری از نوازندگان، آهنگسازان و خوانندگان موسیقی از کشور خارج شده و فعالیتشان را بیرون از ایران ادامه دادند.
در دهه شصت، جشنواره موسیقی فجر راه اندازی شد و نخستین کنسرت های رسمی از سر گرفته شد.
اجراها مردانه شده بودند و هیچ نوازنده زنی اجازه حضور به عنوان نوازنده نداشت. آواز نیز از این عدم تناسب دچار تغییر شد. تعداد خوانندگان مردی که می توانستند نزدیک به صدای زنان بخوانند روز به روز بیشتر می شد.
تصنیف ها رو به سمت اشعار حافظ و سعدی و مولوی و به دور از فضای عشقی بودند و همچنین همزمان با جنگ هشت ساله، سعی در نشان دادن لایه درونی و پنهان آن روز جامعه داشتند.
رادیو و تلویزیون اکثرا میزبان چند خواننده مشخص بود و در عین حال که هیچ نشانی از اجرا کنندگان نبود، به صورت گسترده آثارشان پخش می شد.
هنرستان موسیقی با عنوان مرکز سرود و آهنگ های انقلابی آغاز به کار کرد، دانشگاه موسیقی دانشجو پذیرفت و آموزشگاه های موسیقی کم کم تعداشان بیشتر شد.
در اوایل دهه هفتاد و موسیقی پاپ، به تلویزیون و رادیو برگشت. کنسرت ها کم کم جان تازه ای گرفتند و آثار خوبی تولید شدند. استودیوهای صدابرداری، شرکت های تولید آثار و پخش، جان تازه ای گرفتند.
با ورود تکنولوژی های جدید، سرعت انتشار اثر بسیار بالا رفت و البته به همین دلیل، کپی آثار بیشتر و بیشتر شد.
اقتصاد در موسیقی به سمتی دیگر رفت، و تولید اثر سوددهی کمتری داشت. حجم بالای کپی آثار، وضعیت مالی موسیقی را به سمت اجرا برد و کنسرت ها هدف قرار گرفتند.
اجراهای گروه های موسیقی ایرانی در خارج از کشور بیشتر شد. و به همین دلیل، کیفیت اجراها نیز در بسیاری از موارد پایین تر از اندازه مورد نظر شد.
زنان کم کم به ارکسترها راه پیدا کردند و به صورت همخوان نیز، صدایشان به صورت گروهی در پس زمینه آهنگ های پاپ شنیده می شد.
نوازندگان زن کم کم بیشتر از قبل و جدی تر به عرصه موسیقی پا گذاشتند. در هنرستان ها و دانشگاه های موسیقی، پررنگ تر شدند.
در کنار اجراهای رسمی، تعداد آثار غیررسمی و بدون مجوز بیشتر شد و صدای خوانندگان خوب زن رساتر از قبل به گوش رسید.
با ورود اینترنت و راه اندازی وب سایت هایی مانند "موسیقی هنری ایران"، "ایران فلامنکو" و "هنر و موسیقی"، اطلاع رسانی در موسیقی ایران شکلی دیگر به خود گرفت.
فروش اینترنتی بلیت کنسرت، فروشگاه اینترنتی موسیقی، آموزش آنلاین موسیقی و ساز و... رویه موسیقی را تغییر دادند و با ورود واژه "هوم استودیو" (استودیوی خانگی)، دیگر محدودیتی در تولید موسیقی وجود نداشت.
موسیقی رپ در بین جوانان با سرعتی عجیب پیش می رفت و اشعاری که همگی جنبه اعتراضی داشتند، به دور از بررسی در زمینه کیفی، فراوان دیده می شد.
خانه موسیقی ایران در سال 1378 آغاز به کار کرد و تعداد زیادی از موسیقی دانان را به عضویت خودش درآورد.
کنسرت های پاپ با فروش بسیار خوبی روبه رو شده و با توجه به امکانات روز، کنسرت های آنلاین نیز گهگاه برگزار می شد.
سایت های فروش نسخه دیجیتال آلبوم ها رونق گرفته و مورد استقبال خوبی قرار گرفتند و تعداد زیادی از آلبوم ها، دیگر به صورت فیزیکی منتشر نمی شدند. هر چند، بزرگترین معضل موجود در این دوره، کپی بسیار آسان آثار بود که راهی برای جلوگیری از آن نیز وجود نداشت.
همزمان با این اتفاقات، لغو کنسرت ها نیز ادامه داشت و موجب خسارت های بسیاری شد. عدم اطمینان از اجرا شدن کنسرت در بسیاری از شب ها، و حتی چند دقیقه قبل از آغاز، موجب نگرانی بسیار شدید و دلسردی می شد.
در همه این سال ها، همبستگی گروهی از موسیقی دانان با مردم، در زمان هایی خاص، موجب دلگرمی و گرد هم آمدن و ایجاد فضای بسیار خوبی می شد. نمونه بارز آن را در زلزله بم، دیدیم که با حضور تعداد بسیاری از موسیقی دانان، در خانه موسیقی مراسمی برگزار و کمک های قابل توجهی جمع آوری شد. پس از آن کنسرت هم نوا با بم، با حضور محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، برگزار شد و تمامی عواید فروش بلیت به بازسازی شهر بم و احداث باغ هنر بم اختصاص یافت.
در دهه نود، با توجه به اتفاقاتی که در آن سال ها به وجود آمده بود، اکثر موسیقی دانان، از اجرا کنار کشیده و تعداد کمی در عرصه اجرا دیده می شدند.
دانش آموختگان دوران دهه پنجاه، که در پیشرفت موسیقی ایران تاثیرگذار بودند، نسبت به قبل فعالیت کمتری داشتند.
در سال 1392 تا 1394 پیروز ارجمند، نوازنده و آهنگساز، به عنوان رییس دفتر موسیقی وزارت ارشاد منصوب شد. در این دوره با تمام محدودیت هایی که وجود داشت، کارهای بسیار مهمی در موسیقی کشور انجام شد.
با دعوت از موسیقی دانان و گروه های معتبر، جان تازه ای به موسیقی کشور داده شد. ولی لغو کنسرت ها یکی از بزرگترین مشکلات آن روزها بود که در مخالفت با مدیریت موسیقی کشور، از سوی نهادهای مختلف انجام می شد.
به همین دلیل، تنها مدیر موسیقی کشور که خود موزیسین بود از سمتش استعفا داد.
با تغییر مدیریت موسیقی، رویه قبل دوباره ادامه پیدا کرد تا به دوران کرونا رسید.
با همه گیر شدن کرونا، وضعیت موسیقی، مانند دیگر هنرها، دچار افول شدید شد و در همان آغاز، تعداد زیادی از آموزشگاه های موسیقی، استودیوها و کنسرت ها تعطیل شدند.
با تاسف، تعدادی از اهالی موسیقی، به دلیل ابتلا به کرونا از میان ما رفتند و در واقع قرن گذشته با سراشیبی و رکود در موسیقی به پایان رسید.
نوشته بالا، گزیده ای از اتفاقات موسیقی در صد سال گذشته بود. مسلما اتفاقات بسیار دیگر نیز در موسیقی کشور داشتیم که به آنها اشاره نشد.
آنچه از مرور نکات بالا به دست می آید، تلاش ها و زحمات موسیقی دانان برای اعتلای فرهنگ و هنر و موسیقی ایران است، و اینکه با تمام محدودیت ها و مشکلات، همچنان در موسیقی فعالیت می کنند.
امیدواریم، در آغاز قرن تازه، نگرشی تازه به موسیقی به وجود آید و حمایت به صورت واقعی از موسیقی و موسیقی دان را شاهد باشیم.
رونق موسیقی درست، باعث اعتلای فرهنگ شنیداری و آرامش فکری جامعه می شود.
با امید به روزهای بهتر
بامداد یکم فروردین 1401
رضا کلانتری
با درود
نوروزتان خجسته باد
سال نو و نوروز را تبریک عرض می کنیم و امیدواریم، سلامت و شاد باشید و پرتوان در موسیقی.
با آغاز سال 1401، بیستمین سال فعالیت وب سایت موسیقی هنری ایران نیز سپری شد. در این مدت، آنچه مورد توجه بود، اطلاع رسانی درست و ارائه اطلاعات و نکات آموزشی و تخصصی به اهالی موسیقی بود.
در تمام این سال ها، با کمک تعداد زیادی از دوستان و همراهان، سعی در پوشش خبری رویدادهای موسیقی داشتیم و همینطور، نوشته ها و مقالات آموزشی را در اولویت قرار دادیم.
با توجه به برنامه ریزی های انجام شده، به زودی خبرهای بسیار خوبی برای وب سایت موسیقی هنری ایران خواهیم داشت و امیدواریم، با رویه جدیدی که در پیش خواهیم گرفت، بتوانیم همچنان مورد توجه هنردوستان موسیقی قرار بگیریم.
منتظر پیشنهادهای ارزنده شما هستیم.
شماره واتزاپ 09226521131
رضا کلانتری
شرایط حاصل از کرونا برای اهالی هنر هیچ خوب نیست. از همان ابتدا هم خوب نبود. در واقع از همان اول که آمد سر جنگ داشت و وضع را سخت کرد. به تبع چنین شرایطی عدهای از هنرمندان موسیقی ترک هنر گفتند، سازشان را فروختند و به کارهای غیرمرتبط متوسل شدند. ولی اکنون مدتی است که خوشبختانه امکان بازگشت به صحنه فراهم شده است که البته همین روند هم هر بار با آمدن موج جدیدی از کرونا با موانعی مواجه میشود و یک امر حتمی نیست.
در این مسیر بازگشایی دوباره کنسرتها نیز حرف و حدیثهای خاص خود را دارد؛ مسائلی چون تامین رضایت برگزارکنندگان، افزایش قیمت بلیطها، تضمین رعایت پروتکلهای بهداشتی و از همه مهمتر حفظ جان هنرمندان و تماشاگران.
به همین جهت تصمیم گرفتیم درباره وضعیت قیمتگذاری بلیطها و ادامه روند برگزاری کنسرت ها، با یکی از تهیه کنندگان موسیقی صحبت کنیم.
محمدحسین توتونچیان درباره این امر به ایسنا میگوید: بر اساس مجوزهایی که اول اسفند برای ماه آخر سال ۱۴۰۰ داده شد، تا ۲۰ درصد میتوانیم بلیط فروشی داشته باشیم که البته ممکن است این ظرفیت ۱۰ تا ۱۵ درصد به خاطر بلیطهای مهمان بالا رود، ولی برای فروردین ماه هنوز درصد مشخصی جهت بلیط فروشی به ما ابلاغ نشده است و انتظار میرود که تا ۵۰ درصد امکان بلیط فروشی داشته باشم؛ البته اگر سایتهای بلیط فروشی به سامانه سلامت وصل شوند، با فروش بلیط به افرادی که سه دُز واکسن خود را دریافت کردهاند، میتوانیم تا ۹۰ درصد سالن هم امکان فروش داشته باشیم.
از این تهیه کننده موسیقی درباره افزایش قیمت بلیطها میپرسیم. پاسخ میدهد: پس از اینکه اعلام شد بلیط فروشی تنها تا ظرفیت ۲۰ درصد امکان پذیر است، افزایش قیمتها تنها پنج درصد بالا رفت. باید این مسئله را در نظر بگیریم که ما در شرایطی به سر می بریم که رشد قیمت برخی کالاهای اساسی که لازمه طبیعی زندگی هر خانواده است تا ۴۰۰ درصد افزایش داشته، حال چه برسد به کنسرتها که از کالاهای اساسی خانوار نیست و مردم، اجباری برای مشارکت در آن را ندارند. به هر حال قیمت چه چیزی بالا نرفته که ما انتظار داشته باشیم قیمت بلیط کنسرتها بالا نرود؟
از او سوال میکنیم که آیا برنامهای برای افزایش قیمت بلیطها در سال آینده دارند؟ میگوید: طبیعتاً اگر نرخها ثابت باشد و هیچ چیز دیگری از کالاهای اساسی جامعه رشد قیمت نداشته باشد، ما هم افزایش قیمت نخواهیم داشت.
توتونچیان درباره خسران هنر طی مدت شیوع کرونا، توضیح میدهد: زیانی که هنر طی این مدت متحمل شد آنقدر بالا و بالاست که صحبت درباره آن کار تلخ و دردناکی است. هنرمندان هم که در همین جامعه زندگی و با همین هزینهها امرار معاش میکنند، باید درآمدی هم تراز نرخ تورم داشته باشند. ولی میبینیم که درآمد آنها نسبت به سال ۹۸ تنها افزایش دو برابری داشته است. درواقع قیمت بلیط اجراها پیش از کرونا حداکثر ۲۰۰ هزار تومان بوده و اکنون ۴۰۰ هزار تومان شده است. این در حالی است که خیلی از هزینههای برگزاری کنسرتها بالا رفته است؛ افزایش قیمت اجاره سالنها، پذیرایی، نوازندگان، تبلیغات، بیلبورد و ... . آیا اکنون که هنر توانسته بعد از دو سال بیدرآمدی، به روی صحنه برگردد، باید درباره افزایش دو برابری قیمتهای خود پاسخگو باشد؟!
مدیر سایت ایران کنسرت ادامه میدهد: بعد از دو سال مسکوت ماندن، دو سالی که مجبور به هزینه کردن از جیب خودمان بودیم، نوازندگان ما سازهایشان را فروختند و اساتید هنر به کارهایی چون فعالیت در تاکسی اینترنتی روی آوردند، حالا باید برای ادامه فعالیت نیمه کاره و حتی ۲۰ درصدی خود توضیح دهیم، توبیخ و یا حتی تهدید هم شویم؟ در این مدت نه تنها هیچ نهادی صنفی از هنر حمایت نکرد، بلکه اداره مالیات و دارایی که ادعا میکند شرکتهای فرهنگی و هنری از مالیات معاف هستند، از هنرمندان مالیاتهای سنگین میگیرد.
چگونه پرستش بهار استراوینسکی 100 سال موسیقی را شکل داده است
جورج بنجامین
این قطعه دقیقاً 100 سال پیش برای اولین بار در پاریس اجرا شد که نمادی از دوران جوشش علمی، هنری و فکری بود.
پرستش بهار یک اثر انقلابی برای دوران انقلابی بود. اولین اجرای آن در پاریس، دقیقاً 100 سال پیش در روز چهارشنبه، یک لحظه کلیدی در تاریخ فرهنگی بود - یک رسوایی پر فراز و نشیب.
این قطعه که در آستانه جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه نوشته شده است، نشان عصری از جوشش های علمی، هنری و فکری بزرگ است. از آنجایی که هیچ آهنگسازی نمی تواند از سایه این نماد بزرگ قرن بیستم دوری کند، و جبهه گیری پشت سر هم توسط استادان موسیقی مدرن غیر قابل تصور خواهد بود.
پرستش بهار در 100 سال اول خود از آزمایش های زیادی جان سالم به در برده است، بدون استثنا اولین نمایش بدنام، که طی آن رقص تحریک آمیز نیجینسکی چنان حجمی از سوء استفاده را برانگیخت که خود موسیقی اغلب نامفهوم بود. اجراهای اولیه - حتی خود استراوینسکی - از این موسیقی بسیار پیچیده اغلب در آستانه فروپاشی بود، اما این قطعه اکنون بخشی از رپرتوار ارکسترال بینالمللی است و بزرگترین خطری که امروز با آن مواجه است، بهطور متناقض، بازاجراهای معمولی است که اثری را مورد تهدید قرار می دهد.
و در این موقعیت خشونت وحشیانه آن با زیبایی شناسی امپرسیونیسم روبرو شد - آنگاه در اوج مد موسیقی پاریس - درست همانطور که نقدهای نقادان موسیقی منتظر نوشتن بودند، جریان روان و یکپارچه سنت سمفونیک آلمانی را با کارآیی بیرحمانه زیر و رو کرد.
این، به نوعی، موسیقی به سبک کوبیسم است - جایی که عناصر موسیقی به صورت تکه تکه می شوند، با وحشیانه ترین خطوط تعامل می کنند و روی هم قرار می گیرند، بنابراین دیدگاه و منطق موسیقیایی را که قرن ها بر گوش اروپاییان تسلط داشت، به چالش می کشند.
بزرگترین سلاح استراوینسکی در این حمله موسیقایی، یک عنصر موسیقی اساسی بود که در فهرست اولویت های اکثر آهنگسازان پس از واگنری قرار داشت: ریتم.
از ابتدا تا انتها، پرستش بهار در حسی جدید و انفجاری از جنبش موسیقی تعالی می بخشد. نه تأثیر متقابل ظریف تقارنهای دورهای معمول دوران کلاسیک، و نه انعطافپذیری ذهنی و خمیده در جریان زمان که رمانتیسیسم از آن لذت میبرد.
ریتم های استراوینسکی اگرچه بسیار نامنظم هستند، آنها هنوز هم ضربان دار هستند - و به گونه ای جدید ضربان دارند که موسیقی برای قابل پخش کردن ابداعات استراوینسکی به نوآوری هایی در زیرساختش نیاز داشت.
و به هیچ وجه این ریتمها بهطور محتاطانه ارائه نمیشوند – برعکس، اغلب توسط ارکستر غولپیکری که اثر به کار میبرد، به صورت هماهنگ به صدا درآمده است. در واقع، یکی از هیجانانگیزترین جنبههای اجرای خوب، حتی بدون طراحی رقص، ظاهر آن است: کمتر چیزی می تواند در یک اجرا، با نمایش تعداد زیادی از نوازندگانی که چنین اشکال ریتمیک ناهموار و غیرقابل پیشبینی را با هماهنگی کامل اجرا میکنند، رقابت کند.
به منظور تمرکز درک شنونده بر روی ریتم، مواد ملودیک - که بیشتر آن از کتابی از آهنگهای محلی لیتوانیایی گرفته شده است - بسیار ساده است، گاهی اوقات به الگوهای تکراری کوچکی از دو یا سه آهنگ تقلیل مییابد.
در کنار این سادگی خطی، هارمونیهای غولپیکر در خطوط قطعه حرکت میکنند، این حرکت هارمونیک کند بهطور متناقضی حس کلی انرژی و حرکت را بزرگتر میکند. این بناهای صدا – اگرچه در سال 1913 برای مخاطبان به طرز آزاردهندهای ناهماهنگ بودند، اما با ظرافت بیعیب و نقصی انتخاب شدهاند و قوس کامل موسیقی را با اطمینانی ساختاری در سطح تقریباً بتهوونی پایهگذاری میکنند.
و مانند بتهوون در مؤکدترین لهجههایش، لهجههای ضربی در ارکستراسیون وجود دارد. بخشهای بزرگ بادی و برنجی، پیشزمینه را از صدای گرمتر زهی ها میدزدند، و بخش کوبه ای بر همه چیز غالب است. به ویژه، نوشتن تماشایی برای یک جفت تیمپانی و درامز باس نه تنها صدای پرستش، بلکه تأثیر فیزیکی آن را نیز نشان میدهد - در واقع، میتوان احساس کرد که توسط آنها به یک گرداب ریتمیک با شدت تقریباً قبیلهای کشیده میشود.
برخی از هیجانانگیزترین لحظات موسیقی زمانی اتفاق میافتند که رشتههای ریتمیک مخالف روی هم انباشته میشوند. چنین ترکیبهایی به یک کلاژ موسیقی تبدیل میشود که شکلی از هرج و مرج بسیار سازمانیافته را ایجاد میکند. این گسترش پلی ریتم، یکی از اساسی ترین نوآوری های موسیقی مدرن، بسیار فراتر از هر چیزی بود که قبلا تصور می شد.
اما همه در پرستش بهار دیوانه یا پرخاشگر نیستند. بهویژه، مقدمههای هر دو بخش، حس بسیار سخاوتمندانهتری از غزلگویی را نشان میدهد، که در حسی محسوس از رمز و راز احاطه شده است. و چه کسی میتواند، یک بار شنیده شود، تکنوازی وهمآور و بینظیر باسون را که قطعه با آن آغاز میشود، فراموش کند؟
از سال 1913، نسل به نسل آهنگسازان - از ورز تا بولز، بارتوک تا لیگتی - برای رویارویی با چالشهای این شاهکار مهم احساس میکنند. برای بسیاری، ریتم - بیش از زیر و بم - به دلیل تأثیر این قطعه، خود را به خط مقدم اکشن موسیقایی رسانده است.
تداوم موسیقی - شبیه به تدوین سینمایی - و تأثیر آن بر فرم در مقیاس بزرگ نیز اساساً تحت تأثیر نوآوری های استراوینسکی قرار گرفته است. این رویکرد هندسی به ساخت موسیقی به وضوح با رویکرد شوئنبرگ بزرگ معاصر استراوینسکی و مکتب او تضاد دارد، جایی که فرم ها از طریق رشد ارگانیک و دگرگونی دائمی تکامل می یابند.
اصطلاح هارمونیک دومی - که اغلب آتونال نامیده می شود - نیز به شدت از رویکرد استراوینسکی که اساساً مودال است و به سختی از کار دوستان پاریسی اش دبوسی و راول از تونالیته فاصله دارد، متفاوت است.
تاریخ - خوشبختانه - لزوماً در خطوط مستقیم حرکت نمی کند، و به طور خاص، بدوی گرایی آتاویستی آیین به ندرت توسط شخصیت های خلاق اصلی با تکامل قرن بیستم تقلید شد - یا در واقع، توسط خود آهنگساز آن. برای چند سال، استراوینسکی به دنبال زیباییشناسی نئوکلاسیکی کنایهآمیز، جدا از هم و ظریف بود، که در ابتدا طرفدارانش را به همان اندازه که مخالفانش را گیج میکرد. در واقع بسیاری از مردم تکامل استراوینسکی را فراتر از مناسک به عنوان خیانت به ریشههای اسلاوی و نبوغ مدرنیستی او میدانستند، بنابراین میتوان این سوال را با جدیت تمام مطرح کرد: آیا خود استراوینسکی از این آیین جان سالم به در برد؟
این موسیقی از بازتفسیر مجدد رقص، تحلیل و بهره برداری بی پایان در فیلم ها جان سالم به در برده است – حتی در فانتزیای والت دیزنی نیز به نمایش درآمده است. ظاهراً استراوینسکی از نحوه برش و نمایش باله او در کارتون متنفر بود. به عنوان مثال، من نمی توانم این قطعه را به طور کامل از تصاویر زیبا و البته جذاب دایناسورها و فوران های آتشفشانی که من را به عنوان یک کودک کوچک مجذوب خود کرده بود جدا کنم.
اما استراوینسکی - مانند پیکاسو بزرگ معاصرش - یک نابغه بی قرار و پروتئن بود که قادر به پا گذاشتن آب نبود. علیرغم تلاشهای گاه و بیگاه، او دیگر هرگز به انرژی وحشیانه و تحسینبرانگیز آیین و رسوایی فوقالعادهای که آن آفریده بود، دست پیدا نکرد.
اما من شکوه بیزانسی سمفونی مزامیر او، درخشش سخت توده یا بازی سبک کالیدوسکوپیک آگون - محصولات دهه های 1930، 40 و 50 - را به اندازه این تداعی دوران ساز از آیین های باستانی روسی دوست دارم. بهار. آنها مرا کمتر به وجد می آورند و بیشتر مرا تکان می دهند.
جورج بنجامین یکی از برجسته ترین آهنگسازان بریتانیایی است. او در سن 15 سالگی نزد اولیویه مسیئن در پاریس تحصیل کرد و اولین قطعه ارکسترال مهم خود را زمانی که هنوز تنها 20 سال داشت در پرومز اجرا کرد. سپس در پاریس با پیر بولز کار کرد و قبل از بازگشت به لندن. اپرای اخیر او، نوشته شده روی پوست، اخیراً در خانه اپرای سلطنتی اجرا شد.
"چیزی نابغه"
در زیر مروری است در منچستر گاردین از سوئیت پرنده آتشین اثر استراوینسکی، در 5 سپتامبر 1913 که به "کارناوال سوء استفاده" اشاره می کند که چند ماه قبل از پرستش بهار در پاریس استقبال کرده بود. در سال 1921، ارنست نیومن در گاردین نوشت: «این دیدگاه معقول که استراوینسکی مردی نابغه است» که گاهی اوقات «وظیفه مضاعف بیان روحی جدید و ساختن زبانی جدید کمی فراتر از توانش» را می یافت. در سال 1934 نویل کاردوس چنین می گوید: "شاید فردا... استراوینسکی در سرنوشت اشتراوس و دبوسی سهیم شود و آخرین "خون ها" او را پیرمرد خطاب کنند، در حالی که بقیه ما در دوران پیری در حال پیشرفت خود فریاد می زنیم " برای پیرمرد خوب". آهنگ های "Le Sacre"."
این اولین دوره ای است که در جشنواره آوای مهر ساز تار و سه تار گنجانده شده است از این لحاظ توضیحی اگر هست بفرمایید و بفرمایید هنرجویان در این دوره چه پارامترهایی را در اجرا باید در نظر بگیرند ؟
باعث خوشنودی و خرسندیست که در این دوره از جشنواره، دو ساز تار و سه تار که از ارکان مهم موسیقی ایرانیست و از اهمیت ویژه ای در رپرتوار موسیقی ایرانی (حداقل در این صد و پنجاه سال اخیر ) برخوردار است ، در این جشنواره گنجانده شده است
قطعا مهمترین و سختترین و جذابترین بخش موسیقی در هر ژانر و سبک و مکتبی ارائه آن به صورت سولو یا تک نوازی یا دو نوازی یا گروه نوازی به صورت زنده است.اجرای زنده برای نوازنده هر سازی از پایین ترین سطح گرفته تا بالاترین سطح تسلط، همیشه چالش برانگیز،هیجان انگیز،جذاب ، پر از تنش، پر از استرس و اضطراب بوده و هست . بنابراین کسی میتواند برای شنونده خود بهترین ارائه و تسلط اجرا را داشته باشد که بر همه این حالات غلبه و احاطه داشته باشد.در نتیجه میتوان گفت که پارامترها و نکات مهمی در این مهم ایفای نقش میکنند که مختصری به آن میپردازم
هر نوازنده و اجرا کننده موسیقی باید تسلط بسیار زیادی به قطعهای که میخواهد اجرا کند داشته باشد و به تمام فراز و نشیبها ،اوج و حضیض های قطعه آگاه باشد و دسته بندی درستی از فرم و جملات قطعه داشته باشد و تمام حالات دینامیکی قطعه که شامل شدت و ضعف صداست را در ذهن خود پرورده باشد و ارتیکولاسیونها یا لحنهای صحیح آن قطعه را که شامل اکسنت ها یا تاکیدهای قطعه هست را به درستی اجرا کند و ریتم و متر قطعه را به درستی اجرا کند و در لحظه اجرا تمام تمرکز خود را معطوف به قطعه کند.
* به نظر شما چه عواملی باعث یک اجرای موفق برای یک هنرجو در زمان مسابقات است ؟
هنرجویان باید ابتدا امر به نکات بالای که اشاره شد اشراف کامل داشته باشند و جدای از این نکات باید به این موارد هم بسیار توجه داشته باشند که توجه نداشتن به هر کدام از این موارد باعث پایین آمدن سطح کیفی اجرا یا حتی خراب شدن اجرا میشود
۱.به طرز نشستن یا استایل خود در هنگام اجرا فکر کنند و قبل از اجرا چندین بار خود را در موقعیت اجرا قرار دهند.
۲. دستان خود را قبل از اجرا با زدن گام وحرکات کششی دست ، گرم کنند و هر انقباظی در دست خود را برطرف کنند .
۳. قبل از اجرا مقداری مواد قندی استفاده کنند که در هنگام اجرا باعث افت قندشان نشود که خود باعث استرس و عدم تمرکز میشود.
۴.گرم نگه داشتن دستها و پاها نیز قبل از اجرا نکته مهمیست که باید به آن توجه کرد
۵. هنگام اجرا به نفس گیری منظم خود فکر کنند بیشتر نوازندگان در شروع اجرا به خاطر استرس بالا به این نکته توجهی ندارند که همین موضوع باعث کمبود اکسیژن به مغز و عملکرد ناصحیح بدن و مغز میشود
۶. هنگام شروع قطعه چند ثانیهای به وضعیت و موقعیت خود در محیط بی اندیشند و با کشیدن نفسهای عمیق و منظم از عجولانه شروع کردن قطعه بپرهیزند.
۷.ورود قطعه و پایان قطعه(کادانس) را با تسلط بالا اجرا کنند که در ذهن شنونده تاثیر بسزایی دارد.
۸. از هر گونه نشان دادن حالات بدن یا صورت که منجر به نشان دادن عدم رضایت خودتان از اجرا در هنگام اجراست جدأ خودداری کنید چون تنها خودتان میدانید که در آن لحظه چه بر شما میگذرد، در نتیجه شنوند از ریکشنها و حالات بدن شما متوجه اشتباهات شما میشود.
۹.در کادانس نهایی یا جمله پایانی قطعه از رها کردن نت پایانی اجتناب کنید و بگذارید ارتعاش آن نت تا انتها باقی بماند
۱۰. ابتدای اجرا به موقعیت میکروفن و فاصله خوب با میکروفون کاملا دقت کنید
۱۱.لباسی را در اجرا بپوشید که با آن دستانتان و بدنتان در وضعیت آزار دهنده ای نباشد
۱۲.از تغییر یا تصمیم تمام نکات قطعه خود در هنگام اجرا کاملا خودداری کنید و چیزی را ارائه بدهید که از قبل تمرین کردهاید
۱۳. اگر احیانا در هنگام اجرا بعضی از نتها یا جملات را فراموش کردید مکث نکنید و با نگه داشتن پایه به ادامه قطعه بپردازید
* چرا این روزها هنرجویان کمتری میل به ادامه نوازندگی به صورت حرفه ای هستند و آیا واقعا این تحلیل درست است؟
این معضل قطعا منشا گرفته از حکومتهاست ، هر حکومتی با بها دادن به هنر سرزمینش باعث رشد و ارتقا فرهنگ و هنر آن مرز و بوم میشود که متاسفانه در کشور ما اللخصوص بعد از انقلاب حاکمیت و دولتها برای موسیقی ارزشی قائل نبودند و نیستند و همین موضوع باعث بی انگیزگی و نا امیدی بین جوانان و نوجوانان مستعد شده است .موضوع دیگر نداشتن خوراک درست برای موسیقی و جوانان و ضعیف بودن آموزش در سطح کلان موسیقی کشور که ان باز برمیگردد به حمایت نشدن از سوی دولتها
* در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
بنیاد هیچ سلطنتی جاودانه نیست
امیدوارم این جشنوارهها قویتر از قبل برگزار شود و باعث رشد و اعتلای فرهنگی و هنری این مرز و بوم شود و با تشویق نوجوانان و جوانان مستعد، گامی در تغییری شگرف در این عرصه بردارند
ارادتمند
سعید بنی هاشمی
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
فراخوان سومین دوره مسابقات نوازندگی هنرجویی آوای مهربانی
در راستای پیشرفت هنرجویان موسیقی دومین دوره مسابقات نوازندگی هنرجویی در تاریخ ۲۷ بهمن ماه لغایت ۵ اسفند ماه به همت فرهنگسرای اشراق در این فرهنگسرا برگزار خواهد شد.
این دوره از مسابقات در چهار رده سنی :
الف : تا ۱۴ سال
ب: از ۱۵ تا ۱۸ سال
ج: از ۱۹ تا ۲۴ سال
د : رده آزاد سنی
و در رشته های نوازندگی سازهای :
تار ، سه تار ، سنتور ، دف ، تنبک ، ویولن ایرانی ، ویولن کلاسیک ، گیتار کلاسیک ، گیتار فلامنکو برگزار خواهد شد .
شیوه برگزاری مسابقات :
در این دوره داوران پس از دیدن فیلم های ارسالی، هنرجویانِ برگزیده را تا سقف ۱۵ نفر در هر رده سنی انتخاب و برای اجرا در روز فینال مسابقات در هر رشته و رده سنی معرفی خواهند کرد . روز اجرای فینال مسابقات هر رشته متعاقبا به هنرجویان اعلام و بعد از برگزاری نفرات برتر هر رشته در روز اختتامیه به تاریخ ۵ اسفند ماه معرفی و تقدیر خواهند شد.
شرایط شرکت در مسابقه :
۱. ارسال یک قطعه به صورت فیلم ( تصویری) از اجرای هنرجو با ذکر نام و نام خانوادگی هنرجو ، نام آهنگ و آهنگساز و رده سنی هنرجو و عکس فیش واریزی به تلگرام شماره 09367494696
۲. پرداخت مبلغ ۵۰ هزار تومان به شماره کارت 6273811161596801 به نام آقای محمد مهدی فدایی بانک سپه ( انصار سابق ) و ارسال عکس فیش واریزی به تلگرام شماره 09367494696
۳. نفرات برگزیده در بخش فینال می بایست در روز اجرای خود دو قطعه را آماده کرده و با صلاح دید هیئت داوران اجرا نمایند .
* نوازندگان بخش فلامنکو می بایست یک قطعه از دستگاه های ریتمیک و یک قطعه از دستگاه های لیبره انتخاب نمایند.
مهلت ارسال آثار و فیش واریزی از روز پنجم الی بیستم بهمن ماه می باشد.
هدف اصلی این مسابقات فراهم آوردن محیطی برای شادابی و تلاش و تشویق بیشتر در بین هنرجویان موسیقی می باشد به امید آنکه در این راستا به اهداف خود برسد .
هئیت برگزار کننده دومین دوره مسابقات نوازندگی هنرجو
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا از روابط عمومی بنیاد رودکی، تالار وحدت شامگاه چهارشنبه (یکم دی)، میزبان کنسرت «رکوییم موتزارت»؛ به یاد درگذشتگان هنر ایران در دوران کرونا خواهد بود.
این کنسرت به رهبری بردیا کیارس با همراهی ارسلان کامکار کنسرت مایستر، سحر انزلی رهبر گروه کر هاسمیک کاراپتیان، مهدی قاسمی رهبر گروه کر شهر تهران، میلاد عمرانلو رهبر گروه کر تنال و نوازندگان و خوانندگان کر ارکسترها اجرا میشود.
رکوییم یک موسیقی آیینی به یاد درگذشتگان است که موتزارت آن را به فرمی موسیقایی در موسیقی کلاسیک تبدیل کرده است. کنسرت رکوییم موتزارت یکم دی ماه ساعت ۲۱:۳۰ در تالار وحدت برگزار میشود.
این کنسرت ۲ دی و از ساعت ۲۱ از طریق سایت بنیاد رودکی به نشانی bonyadroudaki.com و صفحه اینستاگرام هفدانگ به نشانی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
رکوییم (مرثیه) اثری موسیقایی از موتزارت است که در سال ۱۷۹۱ و در وین ساخته شد. این اثر، به دلیل مرگ وی در پنجم دسامبر آن سال، ناتمام ماند. نسخه تکمیل آن توسط فرانتس زاور زوسمایر به سال ۱۷۹۲ به کُنت فرانک فون والسگ، کسی که به صورت ناشناس این مرثیه را به مناسبت سالمرگ همسرش، سفارش داده بود، تحویل شد.
نسخه خطی اثر نشان میدهد پایان و سازبندی آغاز قطعه (سرود افتتاحیه) به دست موتزارت انجام شده؛ چنانکه طرح تفصیلیِ مناجات «کریه» و بخش «دییِس ایرائه» تا نُه میزان اول «لاکریموزا» و جمعآوری اعانه در عشای ربانی چنین است. مشخص نیست زوسمایر دقیقاً کدام قسمتهای ناتمامِ اثر را تکمیل کردهاست؛ وی بعدها ادعا کرد قسمتهای «سانکتوس» و «آگنوس دئی» ازآنِ اوست.
رکوییم در مجموع در تاریخ موسیقی کلاسیک اثری است در چند موومان که در رثای متوفی یا به عنوان سوگنامه ساخته و نواخته میشود. رکوییم موتزارت که عده ای آنرا سوگنامه موتزارت برای خودش میدانند معروفترین رکوییم جهان است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خانه موسیقی، جلسه هیئت مدیره خانه موسیقی ایران با حضور داریوش پیرنیاکان (رئیس هیئت مدیره و سخنگو)، حمیدرضا اردلان (نایب رئیس)،حمیدرضا عاطفی (دبیر)، هنگامه اخوان، زیدالله طلوعی و آذر هاشمی (بازرس) روز یکشنبه ۲۸ آذرماه در محل خانه موسیقی تشکیل شد. در این جلسه مسعود شعاری و محسن رجب پور به صورت آنلاین شرکت داشتند.
در این جلسه اعضای هیات مدیره در ادامه جلسات قبلی در خصوص انتخاب مدیرعامل وارد شور و تبادل نظر شدند و در نهایت هیئت مدیره با رای قاطع حمیدرضا نوربخش را به عنوان مدیرعامل دوره جدید فعالیت خانه موسیقی برگزیدند.
پیرنیاکان در خصوص ضوابط و شاخصهای مدنظر هیات مدیره برای گزینش مدیرعامل اصلح گفت: یکی از مهمترین شرایط هیات مدیره برای انتخاب مدیرعامل خانه که مد نظر بسیاری از پیشکسوتان و بزرگان شورای عالی و دیگر عزیزان بوده این است که فرد برگزیده باید خودش از هنرمندان طراز اول موسیقی باشد دوم اینکه باید به جریانها و فعالیتهای مختلف هنر موسیقی مسلط بوده و علاوه بر آن به مدیریت فرهنگی و تعامل با مدیران میانی و بالادستی فرهنگ و هنر کشور اشراف و تعامل سازنده داشته باشد.
سخنگوی خانه موسیقی در ادامه ضمن تاکید به وجود این دو ویژگی در رزومه کاری نوربخش، به سوابق مدیریتی نوربخش و نقش پررنگ وی در همراهی نهاد خانه موسیقی در سنوات گذشته اشاره کرد و افزود: مدیرعامل خانه موسیقی باید کاملاً با بدنه این نهاد آشنایی و با آنها ارتباط خوب و صمیمانهای داشته و در واقع از جنس و بافت هنرمندان باشد و نوربخش در این زمینه و در سالیان گذشته نشان داده که از این نظر مدیری موفق و مورد وثوق جامعه هنری و اهالی موسیقی بوده است.
رئیس هیات مدیره با اشاره با هفت رای اعضا هیئت مدیره به مدیرعاملی نوربخش که به نوعی رای قاطع تلقی میشود گفت: واقعاً تکتک اعضای هیئت مدیره با صرف وقت بیش از یک ماه و با دقت تمام برای انتخاب بهترین گزینه همفکری کردند و خوشبختانه به یک تصمیم واحد و قاطع رسیدیم و این خود نشان از آیندهای روشن و امیدبخش برای این نهاد است و امیدواریم در این فرصت در جهت اعتلای هنر موسیقی و محقق ساختن مطالبات بحق هنرمندان موفق شویم.
پیرنیاکان در پایان با اشاره به برنامه و رزومه برخی از نامزدهای مدیرعاملی گفت: هیئت مدیره مقرر کرد تا مدیرعامل جدید از تمامی ظرفیتها و تواناییهای متقاضیان مدیرعاملی که علاقه مند به همکاری با خانه موسیقی هستند استفاده کند.
شایان ذکر است بر اساس اعلام خانه موسیقی در یک ماه گذشته هیئت مدیره برنامهها و سوابق برخی از نامزدهای مدیرعاملی را بررسی و با بعضی افراد به صورت حضوری مذاکره کرده بودند.
اختصاصی موسیقی هنری ایران:
سالنوای موسیقی ایران، عنوان مراسمی است که از سال نود و چهار، توسط علی جعفری پویان، راه اندازی شده و اختصاص به تجلیل و گرامیداشت اساتید و هنرمندان موسیقی ایران دارد. از سال هزار و چهارصد، با راه اندازی وب سایت سالنوا، این مراسم به شکلی جدیتر دنبال خواهد شد و رایگیری و نظرخواهیها، به صورت الکترونیک و توسط وبسایت سالنوا انجام میگیرد. این متن گفت و گوی "موسیقی هنری ایران" با محمد مهدی گورنگی، مدیر اجرایی سالنوا است.
با سلام به شما، در شروع صحبت، لطفاً از تاریخچه سالنوا بگویید.
سلام و سپاس از شما و همهٔ دستاندرکارانِ وبسایت موسیقی هنری ایران. نخستین دورهٔ مراسم سالنوای موسیقی ایران خردادماهِ سال ۱۳۹۴ در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. این برنامه به مناسبت سالروزِ تولد جناب آقای ابراهیم لطفی، نوازنده و مدرسِ نامدارِ ویلن، با طراحی و تلاشِ دوست عزیز و هنرمندم علی جعفری پویان (نوازنده و مدرس ویلن) برگزار شد. در آن سال، شاگردانِ جناب آقای لطفی که خودشان حالا دیگر از هنرمندانِ سرشناس موسیقی بودند، با مدیریتِ علی جعفری پویان برنامهای زیبا و به یادماندنی ترتیب دادند و با حضور هنرمندان بزرگ موسیقی ایران از استادشان تجلیل و قدردانی کردند. برگزاری این برنامه و حرکتِ زیبای قدردانی شاگردان از استاد، موجب شد تا این ایده گسترش یافته و ادامه پیدا کند و از آن زمان به بعد سالنوا هر سال از استادان و پیشکسوتان موسیقی تقدیر نماید. این مراسم به مرور با مشارکتِ هنرمندانِ بیشتری بزرگتر و کاملتر شد و بخشهای جدید و متنوعی به آن افزوده شد. تا به حال پنج دورهٔ این مراسم برگزار شده است. سالنوا در یک دوره نیز به دلیل شرایط و اتفاقاتِ سال ۱۳۹۸ سکوت را برگزید و بنا داریم دورهٔ جدید، که هفتمین سالنوای موسیقی ایران است را در بهارِ ۱۴۰۱ برگزار کنیم.
همکاری شما با سالنوا از چه دوره ای آغاز شد؟
من از اولین دوره به عنوان یکی از مشارکتکنندگان در کنار برنامه حضور داشتم. اما در سال ۱۳۹۷ علی جعفری پویان پیشنهادِ مدیریت اجرایی برنامه را مطرح کرد. از آنجا که معتقدم هر کسی موظف است در حیطهٔ کاری و تخصصی خودش، هرکاری که از دستش برآید، انجام بدهد، پیشنهاد دوست دیرینهام را پذیرفتم تا سهمی در این آیین داشته باشم و قدمی برای موسیقی و موسیقیدانانِ مظلوم ایران بردارم. آنهم در زمانهای که هنر و هنرمند و بهویژه موسیقیِ هنری و موسیقیدانانِ راستین، مورد بیمهریهای مدام بوده و هستند. من از چهارمین دورهٔ سالنوای موسیقی ایران، به همراهِ گروه اجراییِ پُرتلاش، متشکل از هنرمندانِ دلسوز موسیقی، به عنوان مدیر اجرایی حضور داشتم.
برای برگزاری مراسم، آیا حمایتی از ارگانهای دولتی داشتید؟
یکی از جذابیتهای سالنوا، مشارکت و همدلی موسیقیدانان در کنار یکدیگر، بدون هیچ وابستگی به ارگانهای دولتی است. سالنوا نمادی از اتحاد موسیقیدانان است که بیمهرها را به مهر نزدیک میکند. این مراسم بهصورت کاملاً مستقل و بدون حمایت از ارگانهای دولتی اما با یاری موسیقیدانان و هنردوستانِ بخشِ خصوصی به راه خود ادامه داده است. البته ذکر این نکته لازم است که سالنوا در چهار دوره، مراسم پایانی خود را در فرهنگسرای نیاوران، در زمان مدیریت سید عباس سجادی و با حمایت ایشان که خود اهل شعر و موسیقی است، برگزار کرد. ما دست تمامی هنرمندان و هنردوستانی که دغدغهٔ فعالیتهای فرهنگی دارند را به مهر میفشاریم و از یاری و حمایت ایشان در جهت اعتلای موسیقی ایران به گرمی استقبال میکنیم.
میزان استقبال هنرمندان موسیقی از سالنوا را بیان کنید.
یکصد هنرمند موسیقی در دومین دورهٔ سالنوا مشارکت داشتند. این تعداد در دورههای بعد اضافه شدند و تا آخرین دوره به حدود سیصد نفر رسیدند. استقبال بسیار خوبی که به مرور با اطلاعرسانی بیشتر و شناخته شدنِ مراسم، رشد یافته است. اینکه هنرمندان به صورت مادی و معنوی و بهطور خودجوش در سالنوا مشارکت میکنند، اتفاقی کمنظیر و زیبا را رقم میزند که ماندگار است.
برای گسترش فعالیت و اطلاعرسانی بیشتر و فراگیرتر، آیا اقدامی داشتید؟
بله. سالنوا حرکتی رو به رشد و به دور از ایستایی است. در همین راستا برنامههای متنوع و متعددی را به اجرا گذاشته است. بخشهایی مانند «نکوداشت» و «یادبود» با زیربخشهای «تندیسها و تقدیرها» و«تمبرهای یادبود درگذشتگان»، بخش «برنامههای تولیدی» که از ششمین دورهٔ سالنوا به مراسم اضافه شد. این بخش با تهیه و تولید برنامهها و مستندهایی در ارتباط با زندگی هنریِ موسیقیدانانی که مورد تجلیل قرار میگیرند، به مدت چهار شب، در فضای مجازی منتشر شد.
از جمله فعالیتهای جدیدِ سالنوا، طراحی و راهاندازی وبسایتی اختصاصی است که با تلاشهای دوست هنرمندم، رضا کلانتری به انجام رسیده است. راهاندازی وبسایتِ سالنوا اتفاقی است که در ادامهٔ فعالیتهای سالنوا نقش مهمی دارد. در این وبسایت، تاریخچه، تصاویر، اطلاعات هر دوره، به انضمام خبرها و مطالب اختصاصی و مهم موسیقی به مخاطب ارائه میشود. این سامانه به زودی و از طریق فراخوان، عضوگیری خواهد کرد و اهالی موسیقی را رسماً در کنار خود خواهد داشت. هنرمندانِ موسیقی از طریق وبسایت در نظرخواهیها و سایر مواردی که نیازمندِ مشارکت است، سالنوا را یاری میدهند.
یکی از بخشهای ویژه و مهمی که در تدارک آن هستیم واز طریق وبسایتِ سالنوا مراحلِ آن اجرایی خواهد شد، بخش «تندیسِ قرنِ سالنوای موسیقی ایران» است. در این بخش، برای نخستین بار با مشارکت اهالی موسیقی، اثرگذارترین هنرمندان یکصد سال اخیر ایران در رشتههای مختلف برگزیده و معرفی خواهند شد.
آیا در برنامههای آینده سالنوا، تغییراتی خواهیم داشت؟
همانطور که گفتم همواره تلاش کردهایم تا سالنوا ایستا نباشد. طرحی را به اتفاق علی جعفری پویان در شورای مدیران سالنوا به تصویب رساندیم که از این پس، «شورای تخصصی سالنوا» متشکل از چند تن از هنرمندانِ نامدارِ موسیقی ایران، در کنار سالنوا قرار میگیرند. این شورا که اعضای آن در هر دوره میتواند متغیر باشد، در انتخاب هنرمندانی که قرار است مورد تجلیل قرار گیرند، یادبود هنرمندانِ درگذشته و موارد دیگری که نیاز به مشورت و نظر تخصصی باشد، سالنوا را یاری خواهند کرد. اولین جلسهٔ این شورا با حضور هنرمندان حسین علیزاده، مینا افتاده، وارطان ساهاکیان، بهرام دهقانیار و ابراهیم لطفی، ۵ آذرماه در مجموعهٔ شهر صدای پارسیان برگزار شد. هنرمندان گرانقدر احمد پژمان و کامبیز روشنروان نیز بهصورت افتخاری و غیر حضوری مارا یاری خواهند داد و در جلسههای آتی، دو پژوهشگر گرامی آقایان علیرضا میرعلینقی و کیاوش صاحبنسق نیز به جمع شورا اضافه خواهند شد.
در پایان گفت و گو اگر صحبتی با هنرمندان موسیقی دارید، بفرمایید.
بیشترِ هنرمندانِ موسیقی خوب میدانند که بیمهریهای زمانه را درک کردهاند. رویدادهایی مانند سالنوا شاید بتواند با همدلی و رفاقتها، پنجرهای برای امید به آیندهای بهتر پیش رو بگشاید. بنابراین انتظار من به عنوان عضو کوچکی از جامعهٔ بزرگ موسیقی ایران این است که همچون گذشته و بیش از آن، یاریگرِ سالنوا باشند که تنها آیینی است که شکوه همدلی و اتحاد موسیقیدانان را جلوهگر میسازد. از هنرمندان عزیز تقاضا دارم در شناخته شدنِ بیشترِ سالنوا بکوشند و منتظر اخبار جدید و فراخوانهایی که از سوی وبسایت و صفحهٔ رسمی سالنوا در اینستاگرام منتشر میشود، باشند و در اطلاعرسانیها ما را یاری دهند.
با سپاس مجدد از شما و توجهتان به سالنوای موسیقی ایران.
در مرثیه جنگ، بنجامین بریتن تنظیمات شاعر جنگ جهانی اول، ویلفرد اوون (1893-1918) را که زمانی او را «بزرگترین شاعر جنگ ما، و یکی از اصیلترین شاعران قرن» توصیف میکرد، در چهار چوب قرار داد. مراسم توده لاتین برای مردگان
جنگ جهانی دوم و کاونتری
در طول نبرد بریتانیا در سال 1940، شهر کاونتری در معرض بمباران های جمعی متمرکز بود که در آن بسیاری از غیرنظامیان جان خود را از دست دادند و بسیاری از نقاط شهر با خاک یکسان شد. کلیسای جامع قرون وسطایی شهر تقریباً ویران شد.
پس از جنگ، تصمیم گرفته شد که کلیسای جامع کاونتری با طرحی جدید توسط معمار باسیل اسپنس با استفاده از مصالح مدرن و در کنار پوسته ساختمان اصلی بازسازی شود. روح این کار یک آشتی پس از درگیری بود که در پوسته کلیسای جامع سابق که به عنوان یادآوری آشکار از درگیری باقی مانده بود منعکس شد.
برای بزرگداشت تقدیس کلیسای جامع در می 1962، یک جشنواره هنری نمایشی برنامه ریزی شد. مطابق با ایدهآلهای پشت ساختمان، جشنواره کلیسای جامع کاونتری به عنوان یک عمل نمادین بینالمللی آشتی و همچنین یک جشن ملی در نظر گرفته شد.
نمایی از پوسته بدون سقف کلیسای جامع کاونتری که از انتهای محراب به سمت در و برج غربی به راهرو نگاه می کند. آوار و آوار در داخل انباشته شده اند، با یک مسیر وسیع به سمت در، 1944.
کمیسیون مرثیه جنگ و استقبال از آن
در این زمینه بود که بریتن به رویکرد کمیته جشنواره کلیسای جامع کاونتری برای قطعه جدید پاسخ داد: «باید بسیار مفتخر باشم که با چنین مناسبت مهم و تکان دهنده ای در ارتباط هستم و تمام تلاشم را می کنم تا چیزی شایسته ارائه دهم. آی تی.'
این کمیسیون فرصت دوگانه ای را برای بریتن فراهم کرد: او توانست به آرزوی دیرینه خود برای سرودن یک اثر کرال در مقیاس بزرگ مناسب برای چنین مناسبت نمادین مهمی جامه عمل بپوشاند. و این به او اجازه داد تا عقاید صلحطلبانه دیرینهاش و ایمانش به ظرفیت انسانیت برای شفقت را در ملاء عام بیان کند. به قول خودش، او جنگ مرثیه را به عنوان «عملی برای جبران خسارت» ارائه کرد.
اولین اجرای War Requiem در 30 می 1962 در کلیسای جامع کاونتری بود. استقبال از این قطعه بیشتر از آن چیزی شد که سازنده آن در ابتدا برای آن چانه زنی می کرد: به زودی جامه یک بیانیه عمومی خشم علیه جنگ، درگیری و خشونت را به خود گرفت، احساساتی که تنها در سال 1964 و با پنجاهمین سالگرد شیوع آن تشدید شد. جنگ جهانی اول و نارضایتی فزاینده بینالمللی از جنایات رخ داده در ویتنام.
وینستون چرچیل در حال قدم زدن از میان شبستان ویران شده کلیسای جامع کاونتری، انگلستان، پس از آسیب جدی در کاونتری بلیتز 14 تا 15 نوامبر 1940.
ساختار رکوییم جنگ: آواز
در War Requiem، ترکیبی از Mass for the Dead (مس برای مردگان) و شعر اوون در سه سطح اجرا می شود.
- دو سرباز، یک تنور و یک باریتون، اشعار اوون را با همراهی یک ارکستر مجلسی متشکل از 12 ساز می خوانند تا تجربه افراد درگیر جنگ را نشان دهند.
- تکنواز سوپرانو، گروه کر بزرگ و ارکستر کامل، اندوه رسمی را نشان میدهند، و محدود به متن «رسمی» مذهبی مذهب تثبیت شده هستند.
- صدای اثیری صداهای کودکانه و اندام مجلسی که صداهای پاک و معصومانه آنها را از تجربه انسانی متمایز می کند.
ساختار رکوییم جنگ: فرم
بریتن در فرم سه خطی، تضادها و کنایههای ذاتی را بررسی میکند و از آن استفاده میکند و اغلب از شعر اوون برای تضعیف احساسات ارتدکس بیان شده در متن لاتین استفاده میکند. این امر در Offertorium با کنار هم قرار دادن "Quam olim Abrahae promisisti" و تمثیل پیرمرد و جوان اوون به خوبی نشان داده می شود. نقل قول خود بریتن از Canticle II: Abraham and Isaac (1952) که صحنه ای از بازی رمز و راز قرون وسطایی در همان داستان کتاب مقدس است، به غنای کنایه می افزاید. در داستان کتاب مقدس، ابراهیم از فرمان خدا پیروی می کند و از پسرش اسحاق رحم می کند، در شعر اوون اسحاق را می کشد و همانطور که اوون می گوید "نصف بذر اروپا، یکی یکی".
ساختار رکوییم جنگ: موسیقی
زبان موزیکال War Requiem نسبتاً ساده است – بالاخره بریتن برای مخاطبان انبوه جذاب بود – اما در عین حال از موارد معمولی یا پیش پا افتاده اجتناب می کند.
ساختار موسیقی در عین حال مقرون به صرفه و پیچیده است، با طراحی به راحتی قابل تشخیص و ارکستراسیون مستقیم. بر خلاف سبک لاتین، تنظیمات اوون از نظر موسیقی مانند هر چیزی که در چرخههای آهنگ ارکستر یا اپرای مجلسی بریتن یافت میشود، پیچیده است و میتوان آن را به عنوان یک چرخه آهنگ تعبیهشده در آیین مراسم توده در نظر گرفت. ایده بسیار شخصی
کنایهای عجیب در War Requiem باقی میماند که ایده استراحت با صدای تریتون (دو–فا دیز) که در آغاز Requiem aeternam بر روی زنگها شنیده میشود («آرامش ابدی، به آنها عطا کن، خداوندا» همراه است. از زمانهای قرون وسطی این فاصله موسیقی به عنوان diabolus in musica («فاصله شیطانی در موسیقی») شناخته میشود. بریتن هم از تداعیهای فراموسیقی خود و هم به ابهام آهنگهای آزاردهنده منحصربهفرد خود در سراسر آن ضربه میزند.
تنها زمانی که تنش این فاصله به طور کامل برطرف میشود، در پایان آگنوس دی ("بره خدا") بسیار زیبا رخ میدهد. این لحظه حقیقت در قطعه است. «در کالواری نزدیک آنکر» اوون و کلمات لاتین Agnus Dei به طور همزمان اجرا میشوند و با عبارت بالنده تنور پایان مییابند که صریحترین درخواست برای صلح در کل اثر است: «Dona nobis pacem».
این که ممکن است در پایان جنگ مرثیه احساس ناراحتی کنیم به دلیل ظهور دوباره تریتون توخالی است که بار دیگر توسط زنگ ها به صدا در می آید. همانطور که پیتر پیرز، شریک و مترجم اصلی بریتن، خاطرنشان کرد: "این پایان نیست، ما فرار نکرده ایم، هنوز باید در مورد آن فکر کنیم، ما اجازه نداریم در یک رویای صلح آمیز به پایان برسیم." یک فکر هوشیار و نگران کننده. در دنیایی که هنوز به مرثیه های جنگی و شاعران ما نیاز دارد تا به ما هشدار دهند.
منبع: www.eno.org
هنگامی که در سال 1809، لودویگ ون بتهوون سفارش ساخت اورتور و موسیقی تصادفی نمایشنامه تراژیک ولفگانگ فون گوته، اگمونت را دریافت کرد، این یک فرصت خوشایند بود. گوته، شکسپیر ادبیات آلمانی و روشنفکر برجسته زمان خود، یکی از قهرمانان شخصی بتهوون بود. علاوه بر این، موضوع شورش اگمونت و پیروزی بر استبداد باعث نگرانی آهنگساز شد. موضوع اپرای او، فیدیلیو نیز همین بود، که در آن زمان در تلاش بود تا آن را اصلاح کند.
کنت اگمونت یک شخصیت تاریخی قرن شانزدهم است که در زمان پادشاهی فیلیپ دوم اسپانیا در هلند خدمت می کرد. او به ولیعهد و مذهب کاتولیک وفادار است، اما از مدارا با پروتستان ها و سایر غیر کاتولیک ها حمایت می کند. اگمونت به دام افتاده، زندانی می شود و در نهایت سر بریده می شود. در لحظات پایانی نمایش، اگمونت متوجه می شود که مرگ او نشانه شورش علیه ظلم و ستم خواهد بود. در حالی که او در معرض اعدام قرار می گیرد، اعلام می کند: «از سرزمین خود دفاع کنید! و برای رهایی عزیزانتان، خودتان را با شادی ببخشید، همانطور که من برای شما مثال زدم!» گوته نشان می دهد که نمایشنامه با "سمفونی پیروزی" به پایان می رسد.
بتهوون ماهیت، اما نه جزئیات تحت اللفظی اگمونت را در اورتور بیان می کند. مقدمه آهسته، با آکوردهای مینور تاریک و بی رحمانه و ریتم پر دردسر، لحن شوم تراژدی را تعیین می کند. موضوع اصلی تکانشی و غوطهور ممکن است خود اگمونت، پیامبر شورش صالح را نشان دهد. بتهوون آکوردهای ریتمیک را از مقدمه به بخشی از موضوع دوم تبدیل می کند و در اینجا رنگ و بویی قهرمانانه به آن می بخشد. نزدیک به پایان، آکوردهای "بی رحمانه" باز می گردند. درست در تاریک ترین لحظه، بخش پایانی به طور غیرمنتظره و بی سر و صدا خود را بیدار می کند، در ابتدا بسیار بی سر و صدا، اما به زودی به یک فورتیسیموی باشکوه تبدیل می شود. این یکی از بهترین پایانهای پیروزمندانه بتهوون است، و در نمایشنامه تبدیل به «سمفونی پیروزی» میشود که وقتی اگمونت بر بلوک اعدام سوار میشود و آخرین کلمات پیروزمندانهاش را به زبان میآورد، شنیده میشود.
منبع: www.riphil.org
خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: کمتر کسی فکرش را میکرد که ظهور و بروز ویروس تا دندان مسلح کرونا بتواند این همه مدت در دنیایی با این میزان پیشرفت در فناوریهای پزشکی و دارویی جهان ماندنی باشد. زمانی نزدیک به دو سال که همچون بختک بر این دنیا خراب شده و اصلاً هم نمیدانیم قرار است در چه ساعت و روزگاری از این دنیا رخت بربندد و این جهان خاکستریِ غم آلودِ پرفتنه را کمی تا قسمتی رنگ آمیزی کند. دنیایی که همه چیزش تحت تأثیر ویروس مرگ باری قرار گرفته که هر آنچه در آن اتفاق میافتد چه مستقیم و چه غیر مستقیم، ربط پیدا میکند به ماجرای «کرونا» و چه واکسن زده باشیم و چه نزده باشیم با آن درگیر هستیم. درگیری که در حوزههای مختلف شغلی وجود دارد که اگرچه در جاهای مختلف از جغرافیای زیستی ما، در تلرانس کم و زیاد شدن قرار دارد، اما هرچه هست، هنوز هست و فعلاً هم باید صبر کنیم که اوضاع تا حدی رو به راه شده و بتوانیم با خیال راحت به زندگی کم و بیش عادی خود ادامه دهیم.
اگرچه اکنون دنیا تا حدی از بحران و طوفان مرگ آور ماههای اولیه شیوع ویروس دوری گزیده و برخی از فعالیتها حتی در حوزههای مرتبط با فرهنگ و هنر هم به حالت عادی خود بازگشته، اما این شرطی اجتناب ناپذیراست که هنوز ماجرا در خطرآفرین ترین شکل ممکن بیخ گوش ما قرار دارد که گریزی هم از آن نیست.
اما آنچه در این میان میتواند مورد توجه قرار گیرد، نحوه عملکرد دستگاهها و مجموعههای مدیریتی در حوزههای مختلف است که در دوران کرونایی چه احوالاتی داشتند؟ آیا حضور این ویروس منحوس توانسته دربرگیرنده نوآوریهای مدیریتی در روزگار کرونا پیرامون فعالیتهای فرهنگی هنری کشور به ویژه در حوزه موسیقی باشد؟ اساساً مجموعههای موسیقایی که هر کدام به نحوی در حوزههای سیاستگزاری و مدیریت بر موسیقی فعالیت میکنند، چه کارهایی را در مجموعههای خود انجام دادهاند تا قطار فعالیتهای موسیقایی کشور از ریل خود خارج نشود؟ آیا فرآیند مدیریتی دولتها و مجموعههای دیگر در حوزه موسیقی توانسته کارنامه قابل قبولی را در روزگار کرونایی از خود نشان دهد یا خیر؟
همه اینها و تعدادی زیادی از پرسشهای دیگر موضوعات بسیار مهمی هستند که نه فقط در گزارشهای رسانهای بلکه در روزگار پسا کرونایی میتواند تا مدتها مورد توجه تحلیلگران و آمایشهای دانشگاهی و پژوهشی در حوزه موسیقی باشد که بتوانند ارزیابی سنجیده از آنچه در موسیقی ایران طی دوران کرونایی گذشت، داشته باشند. ارزیابی که گروه هنر خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا به واسطه ارتباط با روابط عمومی و امور اجرایی دستگاههای دولتی و صنفی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند شمایلی از آنچه این مراکز دولتی و مدیریتی در حوزه موسیقی انجام داد را ثبت کرده و قضاوت را در چارچوب دیگری ادامه دهد.
آنچه در این سلسله گزارشها میخوانید نگاهی اجمالی به فعالیت مجموعههای مرتبط با حوزه موسیقی کشور طی دوران کرونایی به ویژه چند ماهه اخیر است که در هر گزارش عملکرد این مجموعهها پیش روی مخاطبان قرار میگیرد. توضیح اینکه آنچه از اطلاعات و فعالیتها و آمارهای موجود در این گزارشها منعکس شده، از روابط عمومیها و امور اجرایی این مجموعهها احصا شده که به تفکیک در نوبتهای مختلف منتشر میشود.
در دومین شماره از این گزارش رسانهای به سراغ فعالیتهای «بنیاد فرهنگی هنری رودکی» در حوزه موسیقی رفتیم. مجموعهای پر رمز و راز که مدیرعاملش اگرچه رفتار ناپسند و غیرمعقولانه ای با اهالی رسانه و هنرمندان ندارد، اما هیچ گاه برای پاسخگویی به عملکرد بخشهای مختلف این مجموعه بسیار مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به تازگی هم در هیات امنا و هیات مدیرهاش با تغییرات زیادی مواجه شده، علاقهای به گفتگوی با رسانهها نشان نداده و هربار هم که انگیزهای برای گفتگوی رسانهای درباره موضوعات مختلف پدید آمد به دلایل و توجیهات مختلف از آن سرباز زده است. شرایطی که دربرگیرنده انتقادات فراوانی هم شد، اما تغییری در این رفتار رسانهای آقای مدیرعامل پدید نیامد و فاصله محمد مهدی افضلی با رسانهها را دورتر و دورتر کرد. اگرچه با ورود او به هیات مدیره باشگاه استقلال بعید به نظر میآید که او بتواند این سیاست دوری از رسانهها تثبیت کند، چرا که در این چارچوب میبایست به انبوه سئوالات ریز و درشتی که در این عرصه مطرح میشود، پاسخی بدهد، که برای عضو هیات مدیره باشگاه بزرگی چون استقلال امری اجتناب ناپذیر است، مگر اینکه در این چارچوب هم شاهد استثنائاتی باشیم.
به هرحال باید بپذیریم که بنیاد فرهنگی هنری رودکی یکی از مهمترین، موثرترین و البته پرحاشیهترین نهادهای مرتبط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که طی سالهای اخیر در حوزههای مختلف فعالیتهایی را انجام داده که برای هرکدام پرسشها و ابهاماتی وجود دارد، پرسشهایی که در حوزه موسیقی به ویژه ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران هنوز پاسخ درستی به آنها داده نشده و معلوم نیست که در این شرایط کرونایی نحوه مدیریت و حضور نوازندگان ارکسترها برای تولید و ضبط آثار برنامهریزی شده و دیگر فعالیتها بر اساس چه متر و معیاری صورت گرفته است. کما اینکه در همین مدت هم شنیده شده که برخی از نوازندگان یا به تصمیم شورای هنری ارکسترها، یا تصمیمات مدیریتی و یا انگیزههای شخصی از بدنه ارکستر خارج شدهاند. نوازندگانی که برخی از آنها شاید به عنوان بهترین و معتبرترین نوازندگان ایران محسوب میشوند و میبایست برای خروج یا کنارهگیری انها توجیهات منطقی وجود داشته باشد.
البته ماجرای پرحاشیه ارکسترها به همین جا ختم نمیشود، چرا که طی همین مدتی که فعالیتهای فرهنگی هنری کشور درگیر ماجرای کرونا بودند، با تصمیماتی که اتخاذ شد، شورایی به نام شورای هنری ارکسترها در بنیاد فرهنگی هنری رودکی تشکیل شد که عدهای مخالف و عدهای هم موافق آن بودند، شرایطی که وضعیت نامعلوم و مبهم ارکسترها را پیچیدهتر کرد و متاسفانه غیر از چند گفتگوی سفارشی در رسانهها مبنی بر مطلوب بودن اوضاع فعلی ارکسترها، فرد یا افرادی از بدنه دولت حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشدند.
این عدم توازن در نحوه اطلاع رسانی برای فعالیت ارکسترها آنجا نمود بیشتری داشت، که در دوران حضور علی رهبری در ارکستر سمفونیک تهران به شکل حیرتآوری نشست خبری و گفتگوی رسانهای انجام میشد که چنین شرایطی مصداق عینی مثل «یا از این لب بام میافتد یا از آن لب بام» است. سیاستی که با استخدام یک مدیر رسانهای یا مدیر روابط عمومی برای این ارکستر ها میتوانست از حساسیت و پرهیز از حاشیههای کمتر برای ارکسترها نقش موثری ایفا کرده و موضوع قدیمی و معروف «شفافیت رسانهای» را حداقل به صورت نمایشیاش عینیت ببخشد.
اکنون به غیر از اطلاع رسانی بسیار محدود درباره ترکیب شورای هنری ارکسترها، انتشار چند فراخوان برای آهنگسازی یا حضور در ارکسترها، ارسال چند خبر از اجرای کنسرت آنلاین یا زنده ارکسترهای دولتی به رسانهها و چند سوژه دیگر در ایام کرونایی که میدانیم فعالیتهای موسیقایی کشور را تحت تاثیر خود در همه زمینهها قرار داده، خبر چندانی از نحوه فعالیت ارکسترها در رسانهها منتشر نشده و به کمتر رسانهای هم اجازه داده شده که از نزدیک در جریان فعالیتهای این مجموعههای مهم قرار گیرند.
البته در این شرایط افتتاح تالار استاد حسین دهلوی و بازسازی طبقات مختلف تالار وحدت به عنوان یکی از مهمترین مراکز اجرای موسیقی در ایران و حتی خاورمیانه میتواند دستاورد مطلوب و مثبتی برای بنیاد رودکی محسوب شود، اما در این شرایط اتفاقات بسیار مهم دیگری در ارکسترها افتاده که لازم بود مدیریت بنیاد و مجموعه ارکسترها برای آنها اطلاع رسانی لازم را انجام میداد که دورنمای روشنتری پیش روی خبرنگاران، کارشناسان و هنرمندان برای فعالیتهای این ارکستر مهم قرار میگرفت. حتی در همین چند روز نیز شنیدههایی هم از تعطیلی گروه کُر ارکستر سمفونیک تهران حکایت دارد، شنیدههایی که نگارنده امیدوار است در حد یک شایعه رسانهای باشد که بهتر است مدیران بنیاد نیز درباره آن توضیحاتی ارائه دهند.
به هر ترتیب با تغییراتی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با روی کار آمدن دولت سیزدهم در حال انجام است، وضعیت مدیریت بنیاد فرهنگی هنری رودکی نیز چندان روشن نیست، کما اینکه با تغییراتی که در هیات مدیره و هیات امنا این مجموعه مهم صورت گرفته، باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقاتی طی روزها یا هفتههای آینده قرار است در حوزه مدیریتی بنیاد بیفتد. اما نکته حائز اهمیت در این میان نحوه فعالیتهای این مجموعه در حوزه موسیقی است که مدیرانش تاکنون و به ویژه در روزهای کرونایی چندان مایل به انعکاس رسانهای آنها و ورود اهالی رسانه به برخی از حاشیههایش نبودند، اما به نظر میرسد باید در این زمینه گزارش جزئی و مبسوطی پیرامون فعالیت ارکسترها ارائه و پس از آن مدیریت بنیاد رودکی و شورای هنری ارکسترها که به نظر میآید هوشنگ کامکار نیز از آن کنارهگیری کرده در معرض مستقیم پاسخ به خبرنگاران قرار گیرد. شرایطی که قطعاً دربرگیرنده ملاحظات کرونایی است اما تردیدی نیست که به دلیل اهمیت این دو ارکستر و حتی دیگر فعالیتهای موسیقی مرتبط با بنیاد در جریان فعالیتهای موسیقایی باید روشنگریهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
آنچه میخوانید بخشی از فعالیتهای موسیقایی بنیاد رودکی در روزهای کرونایی به ویژه از مهر سال ۱۳۹۹ تا مهر ۱۴۰۰ است که از سوی روابط عمومی بنیاد رودکی در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
میزبانی از اجرای آنلاین ارکستر سازهای ملی در تالار وحدت (دوم بهمن ۱۳۹۹)، میزبانی از اجراهای سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر (۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۳۹۹) شامل: ضبط و اجرای گروه ماهیما با خوانندگی حجت اشرف زاده در تالار وحدت / ۲۸ بهمن، ضبط و اجرای گروه رستاک در تالار وحدت / ۲۹ بهمن، ارکستر سمفونیک تهران به رهبری نصیرحیدریان در تالار وحدت / ۳۰ بهمن، ارکستر ملی ایران به رهبری بردیا کیارس و خوانندگی پوریا اخواص در تالار وحدت / ۱ اسفند، دوئت ایتالیا / جینا فراتا نوازنده پیانو و دینو دی پالما نوازنده ویولن در تالار رودکی / ۲ اسفند، گروه موسیقی انوار جام به سرپرستی محمدفاروق درپور در تالار رودکی / ۱۴ بهمن، گروه موسیقی ایستم به سرپرستی شاهین علیزاده در تالار رودکی / ۱۴ بهمن، گروه آوای کتول در تالار رودکی / ۱۵ بهمن، گروه آیریتین در تالار رودکی /۱۵ بهمن، گروه نوازندگان هنرستان پسران در تالار رودکی / ۱۶ بهمن، گروه هاوارا به سرپرستی فرزین حیدری / ۱۶ بهمن، ارکستر زهی رسپینا به سرپرستی بهزاد عبدی در تالار رودکی / ۱۶ بهمن، گروه ژاو به سرپرستی سیاوش کامکار در تالار رودکی / ۱۷ بهمن، گروه موسیقی چکاد به سرپرستی حامد خدامی در تالار رودکی / ۱۷ بهمن، ساز و آواز به سرپرستی حسام اینانلو در تالار رودکی / ۱۷ بهمن، گروه نوازندگان هنرستان دختران در تالار رودکی / ۱۸ بهمن، موسیقی کلاسیک در تالار رودکی / ۱۸ بهمن، گروه موسیقی دانشگاه هنر دانشگاه آزاد در تالار رودکی / ۱۸ بهمن، گروه موسیقی دانشگاه تهران در تالار رودکی / ۱۹ بهمن، گروه موسیقی خاوران در تالار رودکی / ۱۹ بهمن، گروه تنبورنوازان دالاهو در تالار رودکی / ۱۹ بهمن، گروه موسیقی میلاد درخشانی در تالار رودکی / ۲۰ بهمن، گروه موسیقی بانگ نو به سرپرستی نسترن هاشمی در تالار رودکی / ۲۰ بهمن، گروه نماد به سرپرستی ستاره بهشتی در تالار رودکی / ۲۰ بهمن، گروه فاخته به سرپرستی خشایار پارسا در تالار رودکی / ۲۱ بهمن، گروه نیواک به سرپرستی گلریز زربخش در تالار رودکی / ۲۱ بهمن، پیانوی ربکا آشوقیان در تالار رودکی / ۲۱ بهمن، ارکستر پارسوا به سرپرستی محمد تنکابنی در تالار رودکی / ۲۲ بهمن، گروه موسیقی وحید اسداللهی در تالار رودکی / ۲۲ بهمن، گروه موسیقی از آلمان در تالار رودکی / ۲۲ بهمن، گروه موسیقی صدایی نیست به سرپرستی حسین علیشاپور در تالار رودکی / ۲۳ بهمن، گروه اقبال آذر / سبحان مهدی پور در تالار رودکی / ۲۳ بهمن، نوای سیمره / ۲۳ بهمن در تالار رودکی (پایان جشنواره) و میزبانی از اختتامیه سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر در تالار وحدت / ۴ اسفند بخشی از فعالیتهای موسیقایی بنیاد رودکی در حوزه موسیقی را تشکیل میدهد.
فعالیتهای موسیقایی بنیاد فرهنگی هنری بعد از جشنواره موسیقی فجر نیز ادامه پیدا کرد که از آن جمله میتوان به اجرای آنلاین گروه نغمه باران در روز ۱۲ اسفند، ضبط و اجرای گروههای موسیقی نواحی ویژه جشن پیروزی انقلاب اسلامی و پخش در رایزنیهای فرهنگی ایران در ۱۴ کشور، پخش آنلاین اجرای ارکستر آموزشگاهی به رهبری نصیر حیدریان (مرکز آموزش بنیاد) در روز ۱۴ اسفند اشاره کرد.
۱۴ اجرای محلی شامل گروههای «هله پرکی کردستان»، «موسیقی آذری»، «مارزون مازندران»، «قاصدک لرستان»، «دیلمون»، «آوای موج بوشهر»، «شمس خواف خراسان رضوی» و «آوای طبری مازندران» در قالب ویژه برنامه پهنه در نوروز آغازگر برنامههای موسیقایی بنیاد رودکی در سال ۱۴۰۰ بود.
اجرای ارکستر ملی به سالار عقیلی در مراسم جشن ملی پرچم در روز ۱۲ فروردین، اجرای آنلاین استاد کیهان کلهر در روز ۶ مرداد، اجرای آنلاین ارکستر ملی «شب موسیقی فیلم» در روز ۱۱ تیر اجرای آنلاین استاد شهرام ناظری در روز ۷ خرداد، میزبانی از کنسرتهای آنلاین «بر خط ماه و نوا» دوره اول از ۲۰ تا ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ با اجرای ۱۲ گروه - دوره دوم از ۲۸ تا ۳۱ تیر با اجرای ۱۲ گروه - دوره سوم از ۱۲ تا ۱۵ مرداد با اجرای ۱۲ گروه و دوره چهارم با عنوان «آواها و نواهای عاشورایی» از ۱ تا ۴ مهر با اجرای ۱۳ گروه نیز بخش دیگری از فعالیتهای بنیاد رودکی در حوزه موسیقی را تشکیل میداد.
آیینِ سالنوای موسیقی ایران پس از پنج دوره برگزاری و یک دوره سکوت، در بهار سال ۱۴۰۱ با اجرای برنامههای ویژهای، هفتمین دورهٔ خود را برگزار خواهد کرد.
به گزارش وبسایت رسمی سالنوای موسیقی ایران، مدیران هنری و اجراییِ سالنوا ضمنِ اعلام تاریخِ حدودیِ برگزاری سالنوای هفتم، از تدارکِ برنامههای متفاوت و ویژهٔ این رویداد خبر دادند.
در همین رابطه علی جعفری پویان مدیر هنری سالنوا گفت:
«در هفتمین دورهٔ سالنوا قصد داریم با نظرسنجی و مشارکتِ موسیقیدانان، بخش ویژهای با عنوانِ «تندیسِ قرنِ سالنوای موسیقی ایران» داشته باشیم و در رشتههای مختلف، به هنرمندانِ منتخبِ یک قرن گذشتهٔ موسیقی ایران، (از سال ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰) این تندیسهای ویژه را اهدا نماییم.»
او دربارهٔ چگونگی انتخاب هنرمندان افزود: «هنرمندانِ برگزیده، از طریق آرای تخصصیِ موسیقیدانان، تعیین و معرفی خواهند شد که به زودی از طریق وبسایت، شرایط شرکت در نظرخواهیها و رأگیریها اعلام میشود.»
محمدمهدی گورنگی مدیر اجرایی سالنوا نیز در این خصوص گفت:
«محقق شدنِ بخش ویژهٔ «تندیسِ قرنِ سالنوای موسیقی ایران» به همت و مشارکتِ جمعیِ موسیقیدانانِ ایرانی نیاز دارد که امیدواریم همچون دورههای پیشین، این همدلی را شاهد باشیم. با این تفاوت که در این دوره، مشارکتِ موسیقیدانان در انتخابِ هنرمندانِ برگزیدهٔ یک قرن ایران نقشی مهم و تعیین کننده خواهد داشت.»
گورنگی در ارتباط با نحوهٔ اجرایی شدنِ این رویداد ادامه داد: «به زودی از طریق وبسایت سالنوا فراخوانِ عضویت در سالنوا به همراه شرایطِ آن منتشر خواهد شد. پس از آن طی یک بازهِ زمانی، اعضای سالنوا نظر و رأی خود را در رشتههای تعیینشده ثبت خواهند کرد که در نهایت هنرمندانِ برگزیده با نظارت «شورای تخصصیِ سالنوا» مشخص خواهند شد. ضمناً جزئیات رأیهای ثبت شدهٔ همهٔ مشارکتکنندگان به صورت کاملاً شفاف، پس از اختتامیه در وبسایت سالنوا قابل مشاهده خواهد بود.»
علی جعفری پویان دربارهٔ «شورای تخصصی سالنوا» گفت: «از دورههای قبل در فکرِ تشکیل شورایی فنی و تخصصی بودیم که این امر در دورهٔ پیشِ رو محقق شده است. این شورا در انتخاب هنرمندانی که قرار است مورد تجلیل قرار گیرند، یادبود هنرمندانِ درگذشته و موارد دیگری که نیاز به مشورت و نظر تخصصی باشد، سالنوا را یاری خواهند کرد.»
جعفری پویان اعلامِ اسامی اعضای این شورا را به خبرها و مطالب آیندهٔ سالنوای هفتم موکول کرد.
همچنین محمدمهدی گورنگی ضمن اشاره به این نکته که اعضای شورای تخصصی سالنوا در هر دوره متغیر خواهند بود افزود:
«به طور کلی هفتمین دورهٔ سالنوای موسیقی ایران شامل بخشهایی مانند «نکوداشت»، «یادبود»، «تندیسِ قرن» و برنامههای تولیدی که در فضای مجازی منتشر خواهند شد، میشود. ششمین سالنوا تجربهٔ خاصی در ساختِ برنامههای تولیدی پیش روی ما قرار داد که در سالنوای هفتم نیز از آن شیوه استفاده خواهیم کرد.»
گورنگی دربارهٔ مشارکت مالی هنرمندان در سالنوای هفتم توضیح داد: «برگزاری سالنوا همانندِ دورههای پیشین با مشارکت مالیِ هنرمندانِ موسیقی میسر میگردد. اعضای سالنوا طبق روالِ قبل، در زمانِ تعیین شده که اطلاع رسانی خواهد شد، با واریز مبالغی در این آیین مشارکت میکنند. در این دوره، حق عضویتی نیز برای اعضا درنظر گرفته شده که علاوه بر سالنوا، عضویت در «انجمن فیلارمونیک ایران» را نیز شامل خواهد شد. جزئیات این موارد بهزودی از طریق آییننامهٔ عضویت در وبسایت سالنوا منتشر میگردد اما یک اتفاقِ ویژه در سالنوای هفتم، پیوندِ همکاری با «انجمن فیلارمونیک ایران» است و سالنوا در جهت شناساندن این مرکز مهم موسیقی به جامعهٔ موسیقی ایران کوشش خواهد کرد.»
او در ادامه یادآور شد: سالنوای موسیقی ایران از حمایت و مشارکتِ مادی و معنویِ مراکز فرهنگی، هنری و تمامی هنردوستان و علاقهمندان به اعتلای موسیقی ایران، استقبال میکند.
علی جعفری پویان نیز در پایان ضمن اشاره به برنامههای تولیدیِ سالنوا افزود «سالنوای هفتم را با توجه به شرایطِ بهداشتیِ روز، احتمالاً به صورت برنامههای تولیدی در فضای مجازی، همراه با برنامهٔ اختتامیهٔ حضوری برگزار خواهیم کرد. اما همهٔ این برنامهها منوط به شرایط کشور در بهار ۱۴۰۱ خواهد بود.»
استاد محمدرضا اسحاقی گرجی، زاده ۱۴ آبان ۱۳۲۶ در روستای گرجی محله شهرستان بهشهر، موسیقیدان و نوازندهٔ دوتار گرجی ایرانی است.
وی در سن ۱۱ سالگی موسیقی را با ساز تنبک نزد استاد «حسن علیپور» آغاز کرد و پس از چندی به آموختن للوا پرداخت تا اینکه با ساز دوتار آشنا شد. این هنر در حال فراموش شدن بود که با همت و تلاش استاد اسحاقی دوباره احیا شد.
استاد اسحاقی در آموختن و فراگیری موسیقی نواحی مختلف استان مازندران تلاش بسیاری کرده است و در حال حاضر نیز یکی از راویان مقامهای سازی و آوازی مناطق شرقی مازندران است.
وی علاوه بر مهارت نواختن دوتار و کمانچه و ساخت آنها و همچنین تسلط بر مقامهای موسیقی، احیاکننده بخش خنیاگری موسیقی مازندران نیز به شمار میآید؛ به طوری که اسحاقی را میتوان آخرین روایتگر و میراثدار موسیقی خنیاگری مازندران دانست.
سازمان میراث فرهنگی نام استاد محمدرضا اسحاقی گرجی را به عنوان گنجینهٔ زنده بشری در فهرست آثار ملی کشور ثبت کرد.
از سالیان گذشته به همت استاد اسحاقی گرجی، بنایی زیبا همراه با حمام قدیمی در حیاط منزلش احداث گردیده که با اخذ مجوز از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان موزه موسیقی، برای دوستداران فرهنگ و موسیقی مازندران میراثی ارزشمند به حساب میآید اما متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی، ساخت این بنای زیبا که با سنت و محیط منطقه بسیار سازگار است به پایان نرسیده است.